just stay with me🤍✨
P5
[علامت هانول+علامت شوگا _علامت مامان& علامت کوک#علامت اعضا بی تی اس@]
+ اوه اوه کوک من باید برم
# مطمئنی میخوای به خونه بری
+ معلومه که دوست ندارم ولی جایی رو ندارم که
# میخوای بیای پیش من
+ واقعا ( ذوق مرگ)
# معلومه ولی برای فردا بیا خونمون همراه دانشگاهت
+ اومم اوک
خب خب بریم فلش بک به اونجایی که هانول تازه رفت بیرون
( دید شوگا)
هوف باید برم
لباسارو پوشیدم بدون خداحافظی رفتم
واقعا چرا مامان چنین کاری کرد
یعنی واقعی گفت
همینجوری داشتم کلنجار میرفتم که رسیدم کمپانی
.
.
_ سلام بچه ها
@ سلام
وی هوف کوک نمیخواد بیاد
_ امروز فکر نکنم بیاد یا اگه بیاد دیر میاد
@ اوه چرا چیزی شده
_ نه بزار خودش بیاد بده
( فلش بک تموم شده و شب شد)
_ اهه خسته شدم
نامی اوهوم واسه امروز بسه
_ من رفتم خونه
وسایلمو برداشتم رفتم
نزدیک خونه شدم یک دختری رو دیدم که به شدت صورت بی روحی داشت
همینجوری که داشتم میرفتم ماشین پارک کنم دیدم رفت سمت خونه ما...
نه نههه
اون هانی من نیست
رفتم سریع ماشینمو پارک کردم و رفتم پیشش
_ هانی جون خوبی؟
+ با من اونجوری حرف نزن(سرد)
_ خوبی؟
+ مگه واسه تو فرقی داره کارتو کردی عوابقشم دیدی....واستا نه من کار اشتباهی کردم و عواقبشمو دیدم پس ولم کن(داد)
هانی تو بغل کردم و گفتم
_ ببخشید ببخشید من متاسفم نمیخواستم....
خودشو از بغلم کشید بیرون
+ متاسف چی هستی (بغض)
+ الان میتونه دردی که حس کردم رو خوب کنی؟(بغض)
+ واقعا چرا اینکارو کردی مگه بدی کردم(بغض)
+ در این حد از اب بدت می امد که قلب خواهرتو اینقدر بشکنییی ( داد و گریه)
_ هان.....
+رفت
ایشش
منم رفتم داخل
+ سلام مامان
& سلام (سرد)
_ سلام مامان
&سلام پسرم
دید هانول
اه ولش کن رفتم بالا باید وسایلمو جمع کنم نمیخوام تا فردا صبح اینجا بمونم
باید بهش زنگ بزنم بیاد دنبالم
+ کوک
#جانم چیشده
+کوک میشه امشب بیای دنبالم
# چرا چیشده
+ نمیتونم امشب اینجا بمونمم
# اوک اوک ولی ساعت یازده میام
نگاهی به ساعت کردم ساعت یک ربع یه هشت بود
+ هوف اوک بای
هییی حتی متوجه موهام نشد
خب وسایلمو جمع کردم
برم به مامان بگم میرم درسته له اون ربطی نداره ولی باز..
+ م مامان
& چته
+ م م من ش شاید چند روز نن نباشم
& چرا اونجوری حرف میزنی
& ها مهم نیست
& گفتی نیستی کجا به سلامتی
+ با کو.....
& میخوام با اون برم بیرون میخوام با این برم بیرون ( ادا در اوردن)
& خب از هرزه هم چنین چیزی بعید نیست
& معلومه میخوای هر شب زیر یکی باشی
+ چی ؟ مامان نههه
اون بهم گفت هرزه
مگه کوک ادم بدی بود؟ مامان که اونو دوست داشت
+مامان م من میخوام برم پیش کوک
& هر دفعه کوکو بهونه میکنی
& اون بچه چه گناهی کرده
حتی اونو بیشتر از من دوست داره
+ نه مامان میخوای زنگ بزنم به....
& نخیر مزاحمش نشو هرزه
دید شوگا
دیدن صدای داد میاد رفتم دیدم هانول و مامان دارن دعوا میکنن همینجوری داشتن دعوا میکردن که مامان گفت هرزه
_ مامان تا الان بهت احترام گذاشتم دیگه بسه به چه حقی بهش میگی هرزه هااا
& پسرم داری سر یک هرزه سرم داد میکشی
_ بهش نگو هرزههه
_ تمام این ماجرا تقصیر من بود
& چی.....
[علامت هانول+علامت شوگا _علامت مامان& علامت کوک#علامت اعضا بی تی اس@]
+ اوه اوه کوک من باید برم
# مطمئنی میخوای به خونه بری
+ معلومه که دوست ندارم ولی جایی رو ندارم که
# میخوای بیای پیش من
+ واقعا ( ذوق مرگ)
# معلومه ولی برای فردا بیا خونمون همراه دانشگاهت
+ اومم اوک
خب خب بریم فلش بک به اونجایی که هانول تازه رفت بیرون
( دید شوگا)
هوف باید برم
لباسارو پوشیدم بدون خداحافظی رفتم
واقعا چرا مامان چنین کاری کرد
یعنی واقعی گفت
همینجوری داشتم کلنجار میرفتم که رسیدم کمپانی
.
.
_ سلام بچه ها
@ سلام
وی هوف کوک نمیخواد بیاد
_ امروز فکر نکنم بیاد یا اگه بیاد دیر میاد
@ اوه چرا چیزی شده
_ نه بزار خودش بیاد بده
( فلش بک تموم شده و شب شد)
_ اهه خسته شدم
نامی اوهوم واسه امروز بسه
_ من رفتم خونه
وسایلمو برداشتم رفتم
نزدیک خونه شدم یک دختری رو دیدم که به شدت صورت بی روحی داشت
همینجوری که داشتم میرفتم ماشین پارک کنم دیدم رفت سمت خونه ما...
نه نههه
اون هانی من نیست
رفتم سریع ماشینمو پارک کردم و رفتم پیشش
_ هانی جون خوبی؟
+ با من اونجوری حرف نزن(سرد)
_ خوبی؟
+ مگه واسه تو فرقی داره کارتو کردی عوابقشم دیدی....واستا نه من کار اشتباهی کردم و عواقبشمو دیدم پس ولم کن(داد)
هانی تو بغل کردم و گفتم
_ ببخشید ببخشید من متاسفم نمیخواستم....
خودشو از بغلم کشید بیرون
+ متاسف چی هستی (بغض)
+ الان میتونه دردی که حس کردم رو خوب کنی؟(بغض)
+ واقعا چرا اینکارو کردی مگه بدی کردم(بغض)
+ در این حد از اب بدت می امد که قلب خواهرتو اینقدر بشکنییی ( داد و گریه)
_ هان.....
+رفت
ایشش
منم رفتم داخل
+ سلام مامان
& سلام (سرد)
_ سلام مامان
&سلام پسرم
دید هانول
اه ولش کن رفتم بالا باید وسایلمو جمع کنم نمیخوام تا فردا صبح اینجا بمونم
باید بهش زنگ بزنم بیاد دنبالم
+ کوک
#جانم چیشده
+کوک میشه امشب بیای دنبالم
# چرا چیشده
+ نمیتونم امشب اینجا بمونمم
# اوک اوک ولی ساعت یازده میام
نگاهی به ساعت کردم ساعت یک ربع یه هشت بود
+ هوف اوک بای
هییی حتی متوجه موهام نشد
خب وسایلمو جمع کردم
برم به مامان بگم میرم درسته له اون ربطی نداره ولی باز..
+ م مامان
& چته
+ م م من ش شاید چند روز نن نباشم
& چرا اونجوری حرف میزنی
& ها مهم نیست
& گفتی نیستی کجا به سلامتی
+ با کو.....
& میخوام با اون برم بیرون میخوام با این برم بیرون ( ادا در اوردن)
& خب از هرزه هم چنین چیزی بعید نیست
& معلومه میخوای هر شب زیر یکی باشی
+ چی ؟ مامان نههه
اون بهم گفت هرزه
مگه کوک ادم بدی بود؟ مامان که اونو دوست داشت
+مامان م من میخوام برم پیش کوک
& هر دفعه کوکو بهونه میکنی
& اون بچه چه گناهی کرده
حتی اونو بیشتر از من دوست داره
+ نه مامان میخوای زنگ بزنم به....
& نخیر مزاحمش نشو هرزه
دید شوگا
دیدن صدای داد میاد رفتم دیدم هانول و مامان دارن دعوا میکنن همینجوری داشتن دعوا میکردن که مامان گفت هرزه
_ مامان تا الان بهت احترام گذاشتم دیگه بسه به چه حقی بهش میگی هرزه هااا
& پسرم داری سر یک هرزه سرم داد میکشی
_ بهش نگو هرزههه
_ تمام این ماجرا تقصیر من بود
& چی.....
۴.۷k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.