سیاه و سفید(پارت11)
ناشناس:اینا همونان باید بمیرن
ناشناس دوم:رئیس گفت فقط مو نانرجیه سالم بمونه مو قهوه ای رو میخواد شکنجه کنه اون دوتای دیگه رو هم میخواد باهاشون اشنا بشه
ناشناس:الان درشون بیارم
ناشناس دوم:اره ببرشون تو زیر زمین
ناشناس:باشه
اون ناشناس میاد درشون میاره بعد دستاشونو توی سیاه چال به زنجیر میبنده
دازای:چو…چویا
چویا:ما..کجاییم
ناشناس:جایی که کسی صدای فریادتونو نشنوه
اکوتاگاوا:ولمون کن
رئیسشون:به به چهارتا نوجوون که اینجا قراره بعضیاشون زجر بکشن
چویا:دهنتو ببند
اتسوشی:حداقل از تاریکی بیا بیرون ببینیم کی هستی
رئیسشون:میبینم خیلی ذوق داری منو ببینی و شکنجه بشی
چویا:صدات اشناس
رئیسشون:توعم اشنا چویا
دازای:اسمشو از کحا میدونی
رئیسشون:اخی دازای کوچولومونم اینجاست
ناشناس:رئیس میتونم شکنجشون کنم
رئیسشون:نه من باید کیف کنم نه شما
اتسوشی:باشه حالا اول بگو کیی
یهو رئیسشون میاد تو نورو خودشو نشون میده
چویا:چییییییییی…
ناشناس دوم:رئیس گفت فقط مو نانرجیه سالم بمونه مو قهوه ای رو میخواد شکنجه کنه اون دوتای دیگه رو هم میخواد باهاشون اشنا بشه
ناشناس:الان درشون بیارم
ناشناس دوم:اره ببرشون تو زیر زمین
ناشناس:باشه
اون ناشناس میاد درشون میاره بعد دستاشونو توی سیاه چال به زنجیر میبنده
دازای:چو…چویا
چویا:ما..کجاییم
ناشناس:جایی که کسی صدای فریادتونو نشنوه
اکوتاگاوا:ولمون کن
رئیسشون:به به چهارتا نوجوون که اینجا قراره بعضیاشون زجر بکشن
چویا:دهنتو ببند
اتسوشی:حداقل از تاریکی بیا بیرون ببینیم کی هستی
رئیسشون:میبینم خیلی ذوق داری منو ببینی و شکنجه بشی
چویا:صدات اشناس
رئیسشون:توعم اشنا چویا
دازای:اسمشو از کحا میدونی
رئیسشون:اخی دازای کوچولومونم اینجاست
ناشناس:رئیس میتونم شکنجشون کنم
رئیسشون:نه من باید کیف کنم نه شما
اتسوشی:باشه حالا اول بگو کیی
یهو رئیسشون میاد تو نورو خودشو نشون میده
چویا:چییییییییی…
۲.۰k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.