کاش من...
کاش من...
شعرِ کوتاهی بودم،
نوشته شده در حاشیه ی جیب پیراهنت..
و یا عطری بودم که هر روز بر خود می افشاندی
یا آوازی که
تو بسیار دوستش می داری
کاش
قشنگ ترین خاطره ی جوانی ات بودم..
و یا لالایی زمان خواب کودکی هایت..
تک درختِ بهارِ نارنج حیاط تان بودم..
یا گلِ مورد علاقه ی تو
کاش یادِ من...
خنده را بر لبانت جاری کند..
یا اسمِ من..
عشق را در قلبت برویاند..
کاش...
من گاهی هوای خیالت باشم..
و یا هوای نفس کشیدنت..
آه...
همه جای قلبم
بی تو درد دارد..
کاش می دانستی
بعد از رفتنت
از چشم های من نیز عطش می بارد
عطش جرعه ای نگاهت را....
شعرِ کوتاهی بودم،
نوشته شده در حاشیه ی جیب پیراهنت..
و یا عطری بودم که هر روز بر خود می افشاندی
یا آوازی که
تو بسیار دوستش می داری
کاش
قشنگ ترین خاطره ی جوانی ات بودم..
و یا لالایی زمان خواب کودکی هایت..
تک درختِ بهارِ نارنج حیاط تان بودم..
یا گلِ مورد علاقه ی تو
کاش یادِ من...
خنده را بر لبانت جاری کند..
یا اسمِ من..
عشق را در قلبت برویاند..
کاش...
من گاهی هوای خیالت باشم..
و یا هوای نفس کشیدنت..
آه...
همه جای قلبم
بی تو درد دارد..
کاش می دانستی
بعد از رفتنت
از چشم های من نیز عطش می بارد
عطش جرعه ای نگاهت را....
۵.۵k
۱۱ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.