پارت 13
پارت 13
بومگیو : چرا یهویی بین این همه ادم من اخه؟ یعنی چی تو من دیده که خواسته باهام دوست بشه؟ حالا هرچی ولش کن اونم ادمه دیگه!
جونگوون : بومگیو! البته ببخشید میتونم بومگیو صدات کنم؟
بومگیو : اره، راحت باش!
جونگوون : میخواستم بیشتر باهم اشنا بشیم!
تو دوستی چیزی تو مدرسه داری؟
بومگیو : اره! یکیو دارم که الان تو بیمارستانه 🥲 اون صمیمی ترین دوستمه!
ولی خب هنوز نمیتونه بیاد مدرسه!
جونگوون: اُ ... چه بد! من نمیخوام جای اون دوستتو پر کنم ها! فقط میخوام باهات دوست باشم!
بومگیو : نه! من همچین فکری نکردم! خودم میدونم میخوای باهام دوست بشی!
تهیون : خب یانگ جونگوون بسه دیگه پاشو برو سر جات!!
جونگوون : امممم! باشه! باهم زنگ تفریح حرف میزنیم بومگیو!
بومگیو : باشه!
بومگیو : هوی تهیون! چرا اینجوری میکنی! از وقتی کای تو بیمارستانه من تنهام چرا نذاشتی باهاش حرف بزنم؟
تهیون : ...چون سر میز منم هست اینجا، منم اعصاب اون انتقالی رو ندارم!
فهمیدی؟ بومگیو: رومخ!! تهیون: چی گفتی؟ بومگیو: به تو ربطی نداره!
سوبین: یونجون! یونجون: جانم! سوبین: اینا چرا انقد بهم میپرن؟ یونجون: دعوا کردن نشانه ی..
بومگیو : چرا یهویی بین این همه ادم من اخه؟ یعنی چی تو من دیده که خواسته باهام دوست بشه؟ حالا هرچی ولش کن اونم ادمه دیگه!
جونگوون : بومگیو! البته ببخشید میتونم بومگیو صدات کنم؟
بومگیو : اره، راحت باش!
جونگوون : میخواستم بیشتر باهم اشنا بشیم!
تو دوستی چیزی تو مدرسه داری؟
بومگیو : اره! یکیو دارم که الان تو بیمارستانه 🥲 اون صمیمی ترین دوستمه!
ولی خب هنوز نمیتونه بیاد مدرسه!
جونگوون: اُ ... چه بد! من نمیخوام جای اون دوستتو پر کنم ها! فقط میخوام باهات دوست باشم!
بومگیو : نه! من همچین فکری نکردم! خودم میدونم میخوای باهام دوست بشی!
تهیون : خب یانگ جونگوون بسه دیگه پاشو برو سر جات!!
جونگوون : امممم! باشه! باهم زنگ تفریح حرف میزنیم بومگیو!
بومگیو : باشه!
بومگیو : هوی تهیون! چرا اینجوری میکنی! از وقتی کای تو بیمارستانه من تنهام چرا نذاشتی باهاش حرف بزنم؟
تهیون : ...چون سر میز منم هست اینجا، منم اعصاب اون انتقالی رو ندارم!
فهمیدی؟ بومگیو: رومخ!! تهیون: چی گفتی؟ بومگیو: به تو ربطی نداره!
سوبین: یونجون! یونجون: جانم! سوبین: اینا چرا انقد بهم میپرن؟ یونجون: دعوا کردن نشانه ی..
۴.۶k
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.