8پارت 11
کلی راه بود خسته شدیم بلخره بعد 3ساعت رسیدیم ماشینو پارک کردیم داخل
ا. ت: اینجا خیلی شلوغ دنبالم بیاین
رفتیم بلیط تله کابین گرفتیم
ا. ت: گفت دوساعت دیگه بیاین ، الان بریم دور دور
رفتیم شهر بازیش
همه رو سوار شدیم
اینو سوار شیم
جیمین : من نمیام
جیهوپ: منم
نامجون: اصلا نمیام
جین: صورتم خراب میشه
ته: بهتره منم نیام
شوگا: اینا نمی یان منم نمیام
ا. ت: ولی من میرم فقط دستگاه به این بزرگی 180 درجه میچرخه
جونگ کوک: منم میام
منو کوک سوار شدیم
بعد تمام شد اومدیم پایین
ا. ت: عالی بود
جونگ کوک: خیلی از دستش دادین
ا. ت: حالا بریم نهار بخوریم بعد بریم تله کابین
اعضا: باشه
رفتیم داخل پاساژش نهار خوردیم رفتیم سرویس بهداشتی بعد رفتیم تو صف
تو صف طولانی بودیم تا برسیم
تو صف که بودیم
ا. ت: باید از الان تقسیم شیم
ا . ت: چهار تا چهارتا شیم
نامجون: ا. ت و جیمین و جونگ کوک و تهیونگ باهام ، من جین، شوگا، جیهوپ باهام اوکی
یه دختر حدودا 13 ساله اومد پیشمون
دختره: شما ا. ت هستین
ا. ت: بله
دختره: میتونم باهاتون عکس بگیرم من طرفدار بی تی اسم
ا. ت: آره
برای اعضا ترجمه کردم عکس گرفتیم بعد دختره رفت
بلخره سوار شدیم
رسیدیم به بالا بارون میزد ریز ریز
جیهوپ: چه منظریی
رفتیم نشستیم آش سفارش دادم آوردن
خوردیم
پرش زمانی به شب شام خوردیم برگشتیم ویلا
ا. ت: نامجون تازه حس لیدر بودن درک کردم، خیلی بده
نامجون: هعییی
پرش زمانی یه فردا صبح بیدار شدیم رفتیم پاساژ
سوار آسانسور بودیم یه دور هیونگا فرستادیم بالا بعد با جیمین و ته و کوک سوار آسانسور بودیم که وایستاد برق داخلش رفت
ا. ت: چیشد
ا. ت: اینجا خیلی شلوغ دنبالم بیاین
رفتیم بلیط تله کابین گرفتیم
ا. ت: گفت دوساعت دیگه بیاین ، الان بریم دور دور
رفتیم شهر بازیش
همه رو سوار شدیم
اینو سوار شیم
جیمین : من نمیام
جیهوپ: منم
نامجون: اصلا نمیام
جین: صورتم خراب میشه
ته: بهتره منم نیام
شوگا: اینا نمی یان منم نمیام
ا. ت: ولی من میرم فقط دستگاه به این بزرگی 180 درجه میچرخه
جونگ کوک: منم میام
منو کوک سوار شدیم
بعد تمام شد اومدیم پایین
ا. ت: عالی بود
جونگ کوک: خیلی از دستش دادین
ا. ت: حالا بریم نهار بخوریم بعد بریم تله کابین
اعضا: باشه
رفتیم داخل پاساژش نهار خوردیم رفتیم سرویس بهداشتی بعد رفتیم تو صف
تو صف طولانی بودیم تا برسیم
تو صف که بودیم
ا. ت: باید از الان تقسیم شیم
ا . ت: چهار تا چهارتا شیم
نامجون: ا. ت و جیمین و جونگ کوک و تهیونگ باهام ، من جین، شوگا، جیهوپ باهام اوکی
یه دختر حدودا 13 ساله اومد پیشمون
دختره: شما ا. ت هستین
ا. ت: بله
دختره: میتونم باهاتون عکس بگیرم من طرفدار بی تی اسم
ا. ت: آره
برای اعضا ترجمه کردم عکس گرفتیم بعد دختره رفت
بلخره سوار شدیم
رسیدیم به بالا بارون میزد ریز ریز
جیهوپ: چه منظریی
رفتیم نشستیم آش سفارش دادم آوردن
خوردیم
پرش زمانی به شب شام خوردیم برگشتیم ویلا
ا. ت: نامجون تازه حس لیدر بودن درک کردم، خیلی بده
نامجون: هعییی
پرش زمانی یه فردا صبح بیدار شدیم رفتیم پاساژ
سوار آسانسور بودیم یه دور هیونگا فرستادیم بالا بعد با جیمین و ته و کوک سوار آسانسور بودیم که وایستاد برق داخلش رفت
ا. ت: چیشد
۱۴.۹k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.