پارت 1
#جونگ هیون
کوکک! من چند بار بهت گفتم دست به وسایلم نزن؟؟
دست به شونه سر من نزن، شونه سر یه چیزی شخصی.
اصلا مگه خودت شونه سر نداره ها؟.
بابا من این رو همه بهش دعوا کردم گوش نمیده شما خب یه چیزی بهش بگید.
کوک آخرش به دست های خودم خفت میکنم.
مین جو: کوک ؟؟
جونگ کوک: بله بابا.
بابا بهش بگو انقدر سر من داد نزنه شونه سر مگه چیه دوباره بخره،
بعدم شونه ام اوفتاده بود زیر تخت حوصلم نشد برش دارم و اینکه هیونگ انقدر حرس نخور موهات سفید میشه
جونگکوک نزار الان دم رفتن مدرسه حالتو بگیرما
نارا: بسه پسرا اگه لباس پوشیدید ، بیاید صبحونه
زود باشید تا دیر نشده پدرتون هم باید بره سر کار منم باید برم سر کلاس
بابا چرا اسم اتش نشان هایی فوت کردن رو هر جای خونه با کاغذ نوشتید و چسباندید به دیوار ها
مین جو: جونگ هیون اینجوری باعث میشه همیشه به یاد این اتش نشان ها باشیم که به هر دلیلی برای نجات مردم فوت کردن .
اها خب چرا همشون رو حفظ کردی
مین جو: چون هر موقع بهشون فکر میکنم بهم ارامش میده
جونگ کوک : هیونگ فکر بدی نیست که حفظشون کنیاا زمان نمیبره من تو یه رو همشون رو حفظ کردم .
حفظ کردنشون چیزی ازت کم نمیشه😏
کوکککککک رو اعصاب من راه نرو
جونگ کوک:😂
نارا: کوک انقدر جونگ هیون رو اذیت نکن
نگاه کن چه صورت قرمز شده ،برای امروز کافیه
_______________
#جونگکوک
شین هه: جونگ کوک؟ ، کوک، یاااا کوک ؟؟
ب. بله بله
شین هه: یا هواست کجاست چقدر نگاه اون دوتا پسر کردی
خب . خب چیزیه یاد گذشته اوفتاد داشتم به گذشته فکر میکردم
(ای کاش هنوز بودی داداش ای کاش بابا بود مامان بود، دلم براتون تنگ شده😔)
شین هه: یا باز چیشده بیا دیگه
باید درمورد فردا برنامه ریزی کنیم و با بقیه صحبت کنیم؟. روز باش
#کامنت #لایک #فراموش_نشه
#پست_جدید
کوکک! من چند بار بهت گفتم دست به وسایلم نزن؟؟
دست به شونه سر من نزن، شونه سر یه چیزی شخصی.
اصلا مگه خودت شونه سر نداره ها؟.
بابا من این رو همه بهش دعوا کردم گوش نمیده شما خب یه چیزی بهش بگید.
کوک آخرش به دست های خودم خفت میکنم.
مین جو: کوک ؟؟
جونگ کوک: بله بابا.
بابا بهش بگو انقدر سر من داد نزنه شونه سر مگه چیه دوباره بخره،
بعدم شونه ام اوفتاده بود زیر تخت حوصلم نشد برش دارم و اینکه هیونگ انقدر حرس نخور موهات سفید میشه
جونگکوک نزار الان دم رفتن مدرسه حالتو بگیرما
نارا: بسه پسرا اگه لباس پوشیدید ، بیاید صبحونه
زود باشید تا دیر نشده پدرتون هم باید بره سر کار منم باید برم سر کلاس
بابا چرا اسم اتش نشان هایی فوت کردن رو هر جای خونه با کاغذ نوشتید و چسباندید به دیوار ها
مین جو: جونگ هیون اینجوری باعث میشه همیشه به یاد این اتش نشان ها باشیم که به هر دلیلی برای نجات مردم فوت کردن .
اها خب چرا همشون رو حفظ کردی
مین جو: چون هر موقع بهشون فکر میکنم بهم ارامش میده
جونگ کوک : هیونگ فکر بدی نیست که حفظشون کنیاا زمان نمیبره من تو یه رو همشون رو حفظ کردم .
حفظ کردنشون چیزی ازت کم نمیشه😏
کوکککککک رو اعصاب من راه نرو
جونگ کوک:😂
نارا: کوک انقدر جونگ هیون رو اذیت نکن
نگاه کن چه صورت قرمز شده ،برای امروز کافیه
_______________
#جونگکوک
شین هه: جونگ کوک؟ ، کوک، یاااا کوک ؟؟
ب. بله بله
شین هه: یا هواست کجاست چقدر نگاه اون دوتا پسر کردی
خب . خب چیزیه یاد گذشته اوفتاد داشتم به گذشته فکر میکردم
(ای کاش هنوز بودی داداش ای کاش بابا بود مامان بود، دلم براتون تنگ شده😔)
شین هه: یا باز چیشده بیا دیگه
باید درمورد فردا برنامه ریزی کنیم و با بقیه صحبت کنیم؟. روز باش
#کامنت #لایک #فراموش_نشه
#پست_جدید
۲۳.۶k
۲۳ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.