فیک تهیونگ(آخرین دیدار) p17

ویو ا/ت نشسته بودم و با گوشیم ور میرفتم که در باز شد جونگ کوک رو دیدم
ا/ت. جونگ کوک؟
جونگ کوک. اره جونگ کوک نمیخواستی من باشم
ا/ت. چرا مستر زیبایی مثل شما رو نخوام ولی مگه نرفته بودین
جونگ کوک. نه نرفتیم لایلا اومد گفت واسه صبحانه بمونیم تهیونگ اول نخواست ولی با نگاه های وحشت ناک من قبول کرد
ا/ت. به خاطر چی میخواستی بمونی کاش میرفتین
جونگ کوک حالت کیوتی گرفت و گفت
جونگ کوک. چراااااااا
ا/ت. خودت میگی زیاد به تهیونگ نزدیک نشم
جونگ کوک. آره ولی من دنبال بهانه بودم تا نرم و پیش بیبی کوچواو بمونم
ا/ت عه من الان شدم بیبی کوچولو
جونگ کوک. بودی الانم بریم پایین تا اون دوست غرغروت نیومده
ا/ت. اولا نبودم و نیستم دوما اوکی بریم سوما اصلا هم غرغرو نیست چهارما حق با توئه نمیخوام لایلا با تهیونگ تنها باشه
جونگ کوک با خنده ای ک مشخصه از روی تمسخر بود گفت
نترس تهونگ جز تو نگاهشو به هیچ دختری نمیده
ا/ت. عه نه بابا پس نظرت چیه یکم اذیتش کنیم
جونگ کوک. موافقم ولی چطوری
ا/ت. پیش اون عاشقانه حرف میزنیم
که حالت شیطونی گرفت و گفت
عشقم بریم واسه صبحونه
ا/ت. اوه عشقممم البته
و هر دوتامون زدیم زیر خنده
لایلا که پشت در ایستاده بود و همه حرفامونو شنیده بود گفت
لایلا. منم هستم
منو جونگ کوک که رو تخت نشسته بودیم و زل زده بودیم به هم یهو نگاهمون به لایلا رفت
باهم گفتیم. توچی
لایلا تک خنده کرد اود داخل درو بست و با صدای آرومی زمزمه کرد: تو بازی دادن تهیونگ
منو جونگ کوک دوباره چشمامون تو چشمای هم قفل شد
لایلا. بسه دیگ بیاین بریم هرکی ببینه فک میکنه رلین
و رفت
جونگ کوک. گفتم غرغرو هستاااا
ا/ت. الان دیگه موافقم
جونگ کوک. حالا ولش بریم
ا/ت. بریم عشقمممم
جونگ کوک. عه بریمممم