پارت ۵
از زبان ات:
رسیدیم منو برده بود به یه دریاچه که خیلی خلوت و بیصدا بود و فقط ما دوتا بودیم خیلی بهمون خوش گذشت و بعد کلی حرف زدن و خندیدن برگشتیم خونه.....
صبح روز بعد:
ازخواب بیدار شدم دیدم برای اولین بار نامجون پیشمه چرخ زدم و برگشتم سمتش هیچ لباسی تنش نبود البته شلوار بود منحرف نشین آروم دستمو رو سیکس پکاش کشیدم وایییی مث خودش جذابه همه چیش چه بدنی داشت چه تتو هایی داشت یهو همون طور که چشاش بسته بود گفت
+خوشت اومده نه
_عااا ن...نه
+چرا اومده(نیشخند)
_اره اصن اومده میخوای چی بگی
+خب دیگه راستشو بگو چرا دروغ میگی
_باشه بابا یادم باشه در حال انجام عملیات نیپلاتو کبود کنم(خجالتم نمیکشه دختره بیحیا😂)
+عزیزم قبلش من اینقدر توت کوبیدم که نایی برای انجام این کار نداری
_اصن میشه ازاین بحث کثیف بکشی بیرون بیخیال اصن
+(خنده) باشه حالا بیا بهم بوس بده قوربونت برم
_باشه
روش درازکشیدم و سرمو گرفتم بالا و لباشو بوسیدم بعد بلند شدیم لباسشو پوشید بعد منم لباسمو عوض کردم و رفتیم پایین صبحونه خوردیم و بعد رفتیم نشستیم تو سالن رو کاناپه و تلویزیون نگاه میکردیم و خودمو انداخته بودم بغلش و یکی یکی به دوستای پایم زنگ میزدم تا بیان چه آتیشی امشب به پا کنم آقای کیم پشمات بریزه ....
شب از زبان ات:
مهمونا اومده بودن و نامجون با دوستاش و به قول خودش همکاراش حرف میزد ایششش به دیجی گفتم آهنگ رو پلی کنه جرررر مهمونی این بد بخت رو تبدیل به پارتی کردم چیکارا که نمیکردیم و نامجون فقط با تعجب انگار پشماش ریخته بود و ازم انتظار همچین کاری رو نداشت نگام میکرد جرررر چقدر خوش میگذشت زمینی که زیر پاهامون بود میلرزید همه مست شده بودن حتی من و کارامون دست خودمون نبود آهنگای غیر مجاز و خاک بر سری پخش میشد....
رسیدیم منو برده بود به یه دریاچه که خیلی خلوت و بیصدا بود و فقط ما دوتا بودیم خیلی بهمون خوش گذشت و بعد کلی حرف زدن و خندیدن برگشتیم خونه.....
صبح روز بعد:
ازخواب بیدار شدم دیدم برای اولین بار نامجون پیشمه چرخ زدم و برگشتم سمتش هیچ لباسی تنش نبود البته شلوار بود منحرف نشین آروم دستمو رو سیکس پکاش کشیدم وایییی مث خودش جذابه همه چیش چه بدنی داشت چه تتو هایی داشت یهو همون طور که چشاش بسته بود گفت
+خوشت اومده نه
_عااا ن...نه
+چرا اومده(نیشخند)
_اره اصن اومده میخوای چی بگی
+خب دیگه راستشو بگو چرا دروغ میگی
_باشه بابا یادم باشه در حال انجام عملیات نیپلاتو کبود کنم(خجالتم نمیکشه دختره بیحیا😂)
+عزیزم قبلش من اینقدر توت کوبیدم که نایی برای انجام این کار نداری
_اصن میشه ازاین بحث کثیف بکشی بیرون بیخیال اصن
+(خنده) باشه حالا بیا بهم بوس بده قوربونت برم
_باشه
روش درازکشیدم و سرمو گرفتم بالا و لباشو بوسیدم بعد بلند شدیم لباسشو پوشید بعد منم لباسمو عوض کردم و رفتیم پایین صبحونه خوردیم و بعد رفتیم نشستیم تو سالن رو کاناپه و تلویزیون نگاه میکردیم و خودمو انداخته بودم بغلش و یکی یکی به دوستای پایم زنگ میزدم تا بیان چه آتیشی امشب به پا کنم آقای کیم پشمات بریزه ....
شب از زبان ات:
مهمونا اومده بودن و نامجون با دوستاش و به قول خودش همکاراش حرف میزد ایششش به دیجی گفتم آهنگ رو پلی کنه جرررر مهمونی این بد بخت رو تبدیل به پارتی کردم چیکارا که نمیکردیم و نامجون فقط با تعجب انگار پشماش ریخته بود و ازم انتظار همچین کاری رو نداشت نگام میکرد جرررر چقدر خوش میگذشت زمینی که زیر پاهامون بود میلرزید همه مست شده بودن حتی من و کارامون دست خودمون نبود آهنگای غیر مجاز و خاک بر سری پخش میشد....
۹۷.۶k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.