فراموشت نمیکنم.2. P.10
به مناسبت تولد جیمین شی
☆پارت اخر فصل۲☆
_یه درخواستی ازت دارم...میشه از اول شروع کنیم؟
+اما من نمیخوام
_یعنی چی؟^ناراحت^
اروم اروم نزدیکش شدح و گفتم...
+میخوام از وسطش شروع کنیم
نفسامون بهم میخورد...بهش زل زده بودم... اب دهنشو قورت داد...
_یع...یعنی چی؟
+اوممم خب اولاش باهم خوب بو...
که یهو دیدم به طرز کیوتی تعجب کرده...نتونستم تحمل کنم و لبامو اروم گذاشتم رو لباش...
بعد ۲ مین از هم جدا شدیم
که یهو دکتر ری..د به حالمون و در زد و اومد تو...
اومد تهیونگو معاینه کرد و گفت
د: حالشون خوبه بعد از سرم میتونین ببریدشون
[پرش زمانی به ۲ ماه بعد]
منو تهیونگ ۱ ماه بود که ازدواج کرده بودیم... جیمینم انقد رفت خاستگاری یونا که بالاخره باهم نامزد کردن ولی جیمین وقتی مست میشد بازم میومد سراغ من...یکم رو مخ منو یونا بود...
تو فکر اینا بودم که یهو کاترین زنگ زد...
کتی: سلام گوگولی چطوری؟
+اوففف بالاخره زنگیدی؟
کتی: میگم کیم سوکجین میشناسی؟
+وات؟ تو اونو از کجا میشناسی؟
کتی: پسره ی خر برگشته بهم گفته امشب میاد دنبالم برم خونش
+اوووووو بابا جنتلمنننننن
کتی: عه عه عههههه
...کوک: با کی حرف میزنی؟ جنتلمن باکی؟
....+جینننننن
کتی: کوکه؟
+اره
کتی: چجوری ردش کنم؟
+بنظرم داداشمو قبول کن
...کوک: منوووووو؟؟؟؟؟
....+نه دیوونههههه
کتی: چقد فضوله
+اره ولی درست حرف بزنا...شب خوش بذگره بایییییی
................
خواست حرف بزنه که قطع کردم
که میونگ از پشتم اومد...
×ببینم امشب کتی با جینه....جیمینم بایونا
=عع؟
+اها
×تو نمیخوای با ته باشی؟
+شوهرمه هااااااا
×خب منظورم اینه که...
=من اینجاما
+عه عه راست میگه تو و کوک چیییی؟
=زر نزن نمیتونیم میونگ....
×بببند عوضیییی
+اوه اوه اوهههههههه مبارکههههههههه....شیرینی بدههههههههه.... زندایی شودممممم
=نه خیر عمه شدی
+زندایی
=عمه
+زنداییییی
=عمههههههه
×یکم کمتر زر زر کنید
+یوهوی...من خواهر شوهر مهربون نیستماااا
×منم خواهر شوهر مظلوم نیستمااااا
=بسهههععععععهههههههههه
×+باش
که یهو در زده شد...
کوک رفت درو باز کنه...
شرایط نرسیده بود ولی گذاشتمممم
شرطا برا فصل بعد:
۸ لایک
۸ کامنت
نرسه نمیزارم...
منتظر تکپارتی از کوک باشید😷🤒🤕🤧
☆پارت اخر فصل۲☆
_یه درخواستی ازت دارم...میشه از اول شروع کنیم؟
+اما من نمیخوام
_یعنی چی؟^ناراحت^
اروم اروم نزدیکش شدح و گفتم...
+میخوام از وسطش شروع کنیم
نفسامون بهم میخورد...بهش زل زده بودم... اب دهنشو قورت داد...
_یع...یعنی چی؟
+اوممم خب اولاش باهم خوب بو...
که یهو دیدم به طرز کیوتی تعجب کرده...نتونستم تحمل کنم و لبامو اروم گذاشتم رو لباش...
بعد ۲ مین از هم جدا شدیم
که یهو دکتر ری..د به حالمون و در زد و اومد تو...
اومد تهیونگو معاینه کرد و گفت
د: حالشون خوبه بعد از سرم میتونین ببریدشون
[پرش زمانی به ۲ ماه بعد]
منو تهیونگ ۱ ماه بود که ازدواج کرده بودیم... جیمینم انقد رفت خاستگاری یونا که بالاخره باهم نامزد کردن ولی جیمین وقتی مست میشد بازم میومد سراغ من...یکم رو مخ منو یونا بود...
تو فکر اینا بودم که یهو کاترین زنگ زد...
کتی: سلام گوگولی چطوری؟
+اوففف بالاخره زنگیدی؟
کتی: میگم کیم سوکجین میشناسی؟
+وات؟ تو اونو از کجا میشناسی؟
کتی: پسره ی خر برگشته بهم گفته امشب میاد دنبالم برم خونش
+اوووووو بابا جنتلمنننننن
کتی: عه عه عههههه
...کوک: با کی حرف میزنی؟ جنتلمن باکی؟
....+جینننننن
کتی: کوکه؟
+اره
کتی: چجوری ردش کنم؟
+بنظرم داداشمو قبول کن
...کوک: منوووووو؟؟؟؟؟
....+نه دیوونههههه
کتی: چقد فضوله
+اره ولی درست حرف بزنا...شب خوش بذگره بایییییی
................
خواست حرف بزنه که قطع کردم
که میونگ از پشتم اومد...
×ببینم امشب کتی با جینه....جیمینم بایونا
=عع؟
+اها
×تو نمیخوای با ته باشی؟
+شوهرمه هااااااا
×خب منظورم اینه که...
=من اینجاما
+عه عه راست میگه تو و کوک چیییی؟
=زر نزن نمیتونیم میونگ....
×بببند عوضیییی
+اوه اوه اوهههههههه مبارکههههههههه....شیرینی بدههههههههه.... زندایی شودممممم
=نه خیر عمه شدی
+زندایی
=عمه
+زنداییییی
=عمههههههه
×یکم کمتر زر زر کنید
+یوهوی...من خواهر شوهر مهربون نیستماااا
×منم خواهر شوهر مظلوم نیستمااااا
=بسهههععععععهههههههههه
×+باش
که یهو در زده شد...
کوک رفت درو باز کنه...
شرایط نرسیده بود ولی گذاشتمممم
شرطا برا فصل بعد:
۸ لایک
۸ کامنت
نرسه نمیزارم...
منتظر تکپارتی از کوک باشید😷🤒🤕🤧
۴.۷k
۲۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.