Part47
Part47
سو ؛چیشد چرا هیچی یادم نمیاد
کوک:منم یادم نمیاد
(یهو همچی در ذهنشان مرور شد)
سو:کککوووووووووکککککککک
کوک:به خدا تقصیر من نیست مست بودم
سو ؛خفه شو یعنی خ ف ه ش و
کوک :باشع باشه من خفه شم تو دیشب برام ساک زدی بعد به من میگی خفه شو (با اخم)
سو(خجالت و تعجب)؛نننه من نبودم
کوک:اها پس عمم بود اره
سو؛نه اون یو بود (لباس پوشیدن رفتن تو حال)
کوک؛یو کیه تو اوچان سویی نه کس دیگه(با عصبانیت)
(روی مبل میشینه دستش رو میگیره به موهاش ومیخوارونه)
کوک:سو ٫یو٫کیه درست برام توضیح بده ببینم(ملایم اما عصبی)
سو ؛یو نیمه دوممهکه وقتی مست میکنم پیداش میشع
اون منم ولی وقتی مست میکنم حالتام تغییر میکنه
کوک ؛پیش روانشناس رفته
سو ؛پس فکر کردی این رو از کجا میدونم
سو ؛چیشد چرا هیچی یادم نمیاد
کوک:منم یادم نمیاد
(یهو همچی در ذهنشان مرور شد)
سو:کککوووووووووکککککککک
کوک:به خدا تقصیر من نیست مست بودم
سو ؛خفه شو یعنی خ ف ه ش و
کوک :باشع باشه من خفه شم تو دیشب برام ساک زدی بعد به من میگی خفه شو (با اخم)
سو(خجالت و تعجب)؛نننه من نبودم
کوک:اها پس عمم بود اره
سو؛نه اون یو بود (لباس پوشیدن رفتن تو حال)
کوک؛یو کیه تو اوچان سویی نه کس دیگه(با عصبانیت)
(روی مبل میشینه دستش رو میگیره به موهاش ومیخوارونه)
کوک:سو ٫یو٫کیه درست برام توضیح بده ببینم(ملایم اما عصبی)
سو ؛یو نیمه دوممهکه وقتی مست میکنم پیداش میشع
اون منم ولی وقتی مست میکنم حالتام تغییر میکنه
کوک ؛پیش روانشناس رفته
سو ؛پس فکر کردی این رو از کجا میدونم
۳.۲k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.