PART ¹⁷
𝑺𝒕𝒊𝒍𝒍 𝒘𝒊𝒕𝒉 𝒚𝒐𝒖
تهیونگ: گریه کن مرد ، خودتو خالی کن نزار چیزی تو دلت سنگینی کنه.
◆◇◇◇◇◆
تهیونگ: من میرم کارای مرخصیتو انجام بدم.
جونگکوک: ممنونم هیونگ
تهیونگ: (:
...
تهیونگ ویو: بعد از اینکه کارای مرخصیو انجام دادم از بیمارستان اومدیم بیرون.
یکم بعد تلفن جونگکوک زنگ خورد.
*مکالمه*
جونگکوک: الو ، سلام
نامجون: پسر سریع خودتو برسون کمپانی ، تو دردسر افتادی
جونگکوک: چه اتفاقی افتاده؟
نامجون: خبر اینکه حالت بد شده همه جا پخش شده
جونگکوک: الان چیکار باید بکنیم؟
نامجون: الان بیا کمپانی تا ببینیم چیکار باید بکنیم.
جونگکوک: باشه الان میام
*پایان مکالمه*
تهیونگ: چی شده؟
جونگکوک: خبر اینکه حالم بد شد همه جا پخش شده ، .... بدبخت شدم
تهیونگ: خب الان باید چیکار کنیم؟
جونگکوک: الان باید بریم کمپانی
تهیونگ: باشه ، همین جا وایسا تا برم ماشینو بیارم
جونگکوک: باشه.
*کمپانی*
راوی: همه اعضا داخل اتاق مدیر جمع شده بودن و باهم صحبت میکردن تا یه جوری مشکلی که پیش اومده رو حل کنن.
جونگکوک: الان باید چیکار کنیم؟
اقاق مدیر: الان دیگه اتفاقیه که افتاده و واقعا نمیشه کاریش کرد ، تنها کاری که میشه انجام داد اینکه زیاد دربارش صحبت نکنیم تا فراموش بشه.
جونگکوک: خب ما فراموش کردیم ، مردم که فراموش نمیکنن.
آقای مدیر: اگه فک میکنی که این کار جواب نمیده میتونی که انکار کنی اونی که حالش بد شده تو نبودی و یکی شبیه تو بوده ، میدونی این روزا جوونا دوس دارن شبیه سلبریتی محبوبشون بشن.
•ادامه دارد•
▪︎همیشه با تو▪︎
تهیونگ: گریه کن مرد ، خودتو خالی کن نزار چیزی تو دلت سنگینی کنه.
◆◇◇◇◇◆
تهیونگ: من میرم کارای مرخصیتو انجام بدم.
جونگکوک: ممنونم هیونگ
تهیونگ: (:
...
تهیونگ ویو: بعد از اینکه کارای مرخصیو انجام دادم از بیمارستان اومدیم بیرون.
یکم بعد تلفن جونگکوک زنگ خورد.
*مکالمه*
جونگکوک: الو ، سلام
نامجون: پسر سریع خودتو برسون کمپانی ، تو دردسر افتادی
جونگکوک: چه اتفاقی افتاده؟
نامجون: خبر اینکه حالت بد شده همه جا پخش شده
جونگکوک: الان چیکار باید بکنیم؟
نامجون: الان بیا کمپانی تا ببینیم چیکار باید بکنیم.
جونگکوک: باشه الان میام
*پایان مکالمه*
تهیونگ: چی شده؟
جونگکوک: خبر اینکه حالم بد شد همه جا پخش شده ، .... بدبخت شدم
تهیونگ: خب الان باید چیکار کنیم؟
جونگکوک: الان باید بریم کمپانی
تهیونگ: باشه ، همین جا وایسا تا برم ماشینو بیارم
جونگکوک: باشه.
*کمپانی*
راوی: همه اعضا داخل اتاق مدیر جمع شده بودن و باهم صحبت میکردن تا یه جوری مشکلی که پیش اومده رو حل کنن.
جونگکوک: الان باید چیکار کنیم؟
اقاق مدیر: الان دیگه اتفاقیه که افتاده و واقعا نمیشه کاریش کرد ، تنها کاری که میشه انجام داد اینکه زیاد دربارش صحبت نکنیم تا فراموش بشه.
جونگکوک: خب ما فراموش کردیم ، مردم که فراموش نمیکنن.
آقای مدیر: اگه فک میکنی که این کار جواب نمیده میتونی که انکار کنی اونی که حالش بد شده تو نبودی و یکی شبیه تو بوده ، میدونی این روزا جوونا دوس دارن شبیه سلبریتی محبوبشون بشن.
•ادامه دارد•
▪︎همیشه با تو▪︎
۱۴.۱k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.