عشق دورغین
پارت ۱
علامت ها :
تهیونگ : ت
ا/ت : ا
-------------------------------------------------------------------------
ا : صبح با صدای دلنشین پرنده ها از خواب پاشدم رفتم سرویس بهداشتی صورتم رو شستم روتین پوستی انجام دادم حموم کردم بعد رفتم صبحونه خوردم و بعد رفتم لباس پوشیدم
ا : سلام من هوانگ ا/ت هستم و ۲۴ سالمه و تک فرزندم و وقتی ۱۴ سالم بود پدر و مادر توی یه تصادف به رحمت خدا رفتن و من از ۱۴ سالگی کار نیکردم تا اینکه تونستم یه شرکت برا خودم باز کنم و الان رئیس شرکت هستم
ا : از خونه زدم بیرون زیاد دوست ندارم با ماشین برم به خاطر همین پیاده میرم شرکت وقتی میتونی هوای تمیز و خوب سئول رو نفس بکشی چرا باید توی ماشین بشینی
ت : سلام من کیم تهیونگ هستم ۲۷ سالمه و با خوانوادم توی امارت زندگی میکنیم
ا : داشتم از خیابان رد میشدم که یهو یه ماشین بهم زد بقیش رو یادم نمیاد
ت : تو ماشین نشسته بودم چشمم خورد به یه دختری خیلی زیبا بود که یهو یه ماشین بهش زد با خودم گفتم وقت خوبیه یه زیر خواب جدید داشته باشم رفتم برایت استایل بغلش کردم بردمش تو ماشین وقتی به صورتش نگاه کردم خیلی زیبا بود چشم های کشیدش بینی کوچیکش ابرو های خیلی زیبا مو های بلند قهوه ای که با اتو مو فر شده بود یه لحظه چشمم رفت رو لب های
ت : لب های سرخ و وسوسه انگیزش که دلم خواست ببوسمش که یه کیس مارک کوچیک زدم رو لب هاش
اینم پارت اول اگه بعد بود خیلی خیلی ببخشید اگه دیدم حمایت ها بیشتر شد ادامه میدم
باب بای
علامت ها :
تهیونگ : ت
ا/ت : ا
-------------------------------------------------------------------------
ا : صبح با صدای دلنشین پرنده ها از خواب پاشدم رفتم سرویس بهداشتی صورتم رو شستم روتین پوستی انجام دادم حموم کردم بعد رفتم صبحونه خوردم و بعد رفتم لباس پوشیدم
ا : سلام من هوانگ ا/ت هستم و ۲۴ سالمه و تک فرزندم و وقتی ۱۴ سالم بود پدر و مادر توی یه تصادف به رحمت خدا رفتن و من از ۱۴ سالگی کار نیکردم تا اینکه تونستم یه شرکت برا خودم باز کنم و الان رئیس شرکت هستم
ا : از خونه زدم بیرون زیاد دوست ندارم با ماشین برم به خاطر همین پیاده میرم شرکت وقتی میتونی هوای تمیز و خوب سئول رو نفس بکشی چرا باید توی ماشین بشینی
ت : سلام من کیم تهیونگ هستم ۲۷ سالمه و با خوانوادم توی امارت زندگی میکنیم
ا : داشتم از خیابان رد میشدم که یهو یه ماشین بهم زد بقیش رو یادم نمیاد
ت : تو ماشین نشسته بودم چشمم خورد به یه دختری خیلی زیبا بود که یهو یه ماشین بهش زد با خودم گفتم وقت خوبیه یه زیر خواب جدید داشته باشم رفتم برایت استایل بغلش کردم بردمش تو ماشین وقتی به صورتش نگاه کردم خیلی زیبا بود چشم های کشیدش بینی کوچیکش ابرو های خیلی زیبا مو های بلند قهوه ای که با اتو مو فر شده بود یه لحظه چشمم رفت رو لب های
ت : لب های سرخ و وسوسه انگیزش که دلم خواست ببوسمش که یه کیس مارک کوچیک زدم رو لب هاش
اینم پارت اول اگه بعد بود خیلی خیلی ببخشید اگه دیدم حمایت ها بیشتر شد ادامه میدم
باب بای
۱۱.۶k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.