سهراب من چشم هایم را شستم،
سهراب من چشم هایم را شستم،
جور دیگر نگاه کردم،
اما ادم ها همچنان نفرت انگیز بودند...
راستش را بخواهی،به نتیجه ای رسیدم که نشان میدهد برای بهتر دیدن نباید چشم هارا شست...
باید چشم هارا بست و دگر باز نکرد ...
باید بیخیال بود گاهی...
بگذار هرکاری که میخواهند بکنند...
اخرش دودش به چشم خودشان میروند...
این مردم،نمیدانند عشق چیست...
دل میشکنند...
دل میبرند و مسئولیتش را قبول نمیکنند...
کاش کمی هم دل بدهند...
تا جهان را سراسر عشق بگیرد...
تا دیگر لازم نباشد چشم هارا بست و دِگر ندید!
حال ما خوب نیست سهراب...
جور دیگر نگاه کردم،
اما ادم ها همچنان نفرت انگیز بودند...
راستش را بخواهی،به نتیجه ای رسیدم که نشان میدهد برای بهتر دیدن نباید چشم هارا شست...
باید چشم هارا بست و دگر باز نکرد ...
باید بیخیال بود گاهی...
بگذار هرکاری که میخواهند بکنند...
اخرش دودش به چشم خودشان میروند...
این مردم،نمیدانند عشق چیست...
دل میشکنند...
دل میبرند و مسئولیتش را قبول نمیکنند...
کاش کمی هم دل بدهند...
تا جهان را سراسر عشق بگیرد...
تا دیگر لازم نباشد چشم هارا بست و دِگر ندید!
حال ما خوب نیست سهراب...
۶.۶k
۲۹ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.