پارت67
#پارت67
#دخترکوچولویمن👧🏻💧
•• رمان از زبان بهسا ••
هاجو واج وسط اتاق ایستاده بودم که گفت:
_ عربی برقص
با اینکه عربیم خیلی خوب بود و از صدقه سری رقصای ماه واره یه چیزایی یاد گرفته بودم اما اصلا دوسنداشتم جلوی ارسلان انجامش بدم
به سختی زبون باز کردم و گفتم:
_ من....بلد...نیستم
ارسلان دندون هاشو روی هم فشرد و گفت:
+ اگه یه بار دیگه به حرفام گوش ندی بد میبینی
اونقد حرفش جدی بود که ترسیدم ؛ نفس عمیقی کشیدم و با ضرب آهنگ شروع کردم به حرکت دادن کمرم
هرچقد که سعی میکردم خودمو مبتدی نشون بدم اما آهنگ جوری بود که خود به خود رقصم میومد
وقتی که آهنگ تند میشد همزمان با تکون دادن کمرم ، بالا تنه ام رو هم با آهنگ هماهنگ میکردم و قرمیدادم
یه نوع ناز و عشوه ی خاصی تو رقصم بود که هرمردیو تح ریک میکرد
همونطور که میرقصیدم ارسلانم زیر نظر داشتم ؛ کاملا وا داده بود و چشماش به رنگ خون شده بودن
دستشو به سمت دکمه ی پیراهنش برد و دوتا دکمه ی اولو باز کرد
احساس خطر کردم و از حرکت ایستادم که معترضانه گفت:
+ برقصصص
#دخترکوچولویمن👧🏻💧
•• رمان از زبان بهسا ••
هاجو واج وسط اتاق ایستاده بودم که گفت:
_ عربی برقص
با اینکه عربیم خیلی خوب بود و از صدقه سری رقصای ماه واره یه چیزایی یاد گرفته بودم اما اصلا دوسنداشتم جلوی ارسلان انجامش بدم
به سختی زبون باز کردم و گفتم:
_ من....بلد...نیستم
ارسلان دندون هاشو روی هم فشرد و گفت:
+ اگه یه بار دیگه به حرفام گوش ندی بد میبینی
اونقد حرفش جدی بود که ترسیدم ؛ نفس عمیقی کشیدم و با ضرب آهنگ شروع کردم به حرکت دادن کمرم
هرچقد که سعی میکردم خودمو مبتدی نشون بدم اما آهنگ جوری بود که خود به خود رقصم میومد
وقتی که آهنگ تند میشد همزمان با تکون دادن کمرم ، بالا تنه ام رو هم با آهنگ هماهنگ میکردم و قرمیدادم
یه نوع ناز و عشوه ی خاصی تو رقصم بود که هرمردیو تح ریک میکرد
همونطور که میرقصیدم ارسلانم زیر نظر داشتم ؛ کاملا وا داده بود و چشماش به رنگ خون شده بودن
دستشو به سمت دکمه ی پیراهنش برد و دوتا دکمه ی اولو باز کرد
احساس خطر کردم و از حرکت ایستادم که معترضانه گفت:
+ برقصصص
۳.۰k
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.