عشق یهویی

عشق یهویی
پارت ۲
فیلیپ : الووو ا.ت این میان انقد خورد حالش بد شد بیا سری ببرش
ا.ت : واییی الان میاممم
.
.
.
پرش زمانی تو بار:
ا.ت : وارد بار شدم از بوی مشروب سیگارش حالم بهم خورد این دختر چطوری همیشه اینجاست
هرچی دنبالش گشتم نبود یهو ی پسر به شدت هاتتتتت دارک جذاب دیدم که زل زده به. من

کوک. : تو بار بودم دیدم یه دختر جذاب خوشگل که معلوم بود اهل این کارا نیست داره دنبال ی چیزی میگرده
رفتم سمتش گفتم: هی خانم قشنگع حاضری ی حال ی شبه بهم بدی
ا.ت : بعد شنیدن حرفش دود از سرم بلند شد و ی چک محکم زدم بهش (گوه خوردی زدی شوهر منو کوکی لاورا بریزید سرش )
اشغال چطور جرعت کردی همیچین حرفی بزنی فکر کردی منم مثل فاحشه های دور ورتم
کوک‌: با سیلی که بهم زد اعصابم تخمی شد گفتم هی دخترهههه چطور جرعت کردی با ی مافیا اینجوری حرف بزنی هاننننننن
ا.ت: (تو ذهنش : وای چه گوهی خوردم این مافیاس) من ازتتتت نمیترسم آقای مافیا
کوک : که این طور براید استایل بغلش کردم به سمت اتاق VP بردمش انداختنش رو تخت چقدر جیق جیق می‌کنی همه دخترا دوست دارن زیرم باشن جیقاتو برای زیرم نگه دار اوکی
ا.ت : حروم زاده فاکییییییییییی ولم کننننننننننننن یهو اومد روم خیمه زد مارک هایی میزاشت که ۳ ماه هم جاشون میموند اعههه ولم کننننننن
دلم اون پسره جیمین میخواست بیاد کمککککمممم
کوک : در حال در آوردن لباسش بودم که گلدون انداخت تو سرم و فرار کردد
اخخخخ. اشغاللللل سرمممممم ایییییی اگه من کوکم پیداشتتتتت میکنم
ا.ت : گلدون انداختم تو سرش که داد زد اگه من کوکم پیدات میکنم دیدم وای گوشیم یادم رفت
کوک : هه خیلی زود پیدات میکنم کوچولو گوشیم جا گذاشته
ا.ت ویو : رفتم خونه دیدیم پای میا بازم نیومده خیلی نگران شدم
ولی به خودم امید دادم گفتم فردا جمعه هست احتمالا از بار فیلیپ خارج شده رفته خوشگذرونی بخوابم فردا میاد
جیمین ویو :