پارت ¹⁹
فلیکس: بعدشم گفتم کمکش میکنم.
سونگمین: عه خاک بر سر. دوساله میخواد اعتراف کنه ها.
فلیکس: دو سال؟!! چرا کمکش نکردین پس؟
هیونجین: به خاطر اینکه میخواست اول مطمئن شه عشقه یا هوس.
لیسا: انگار با تو راحتتر از مائه
فلیکس: چی؟ چرا؟ منظورت چیه؟
جونگ کوک: فیلیکس اون بهت گفته کمکش کنی، بعد من تازه الان خبردار شدم این بشر لینو رو دوست داره😐
هیونجین: اَخ تو روح لینو.
فلیکس: چرا اخه..
هیونجین: مردک احمق؛ یعنی متوجه عشق هان نشده، من که بودم متوجه میشدم.
فلیکس: تو خودت متوجه شدی که من دوست دارم؟
هیونجین: امممممـ........
لیسا: فکر کردن داره زیاد طول میکشه.
هیونجین: الان بحث سر لینو و هانه.
فلیکس: آره راست میگی برگردیم سر بحث اصلی.
لیسا: هیون خدا بهت یه فرشته رو داده اگه مراقبش نباشی
یا بهش خیانت کنی، میزنم تو مخت از ساختمون پرتت میکنم، با چاقو تیکه تیکهت میکنم بعد میندازمت جلو رکسی.
هیونجین: آخه کدوم احمقی این لبای ابریشمی رو ول میکنه. شما جونگ کوک خودتو سفت بچسب.
جونگکوک: چرا وصلهها رو به من میچسبونید.
لیسا: هیچیـ.. هیچی نیست
هیونجین: آره هیچی.
بعد مدرسه
هیونجین: چرا پکری بیبی؟
فلیکس: فقط دلم برای هان میسوزه منم تو این دو ماه خیلی سختی کشیدم حالا فکر کن مال اون دو سال بوده.
هیونجین: نبینم بغض کردیا وگرنه میرم لینو رو تیکه تیکه میکنم.
فلیکس: خندیدم باید کاری براشون بکنیم.
هیونجین: البته باید یه کار خیلی خیلی خوب براشون بکنیم که تا عمر دارند دستامونو ببوسن بعد به بچههاشون بگن دستامونو ببوسن بعد به نوههاشون بگم برامون غذا درست کنن.
فلیکس: اوه به چه چیزایی فکر کردی.
هیونجین: خوب اول باید بریم سراغ نقشه..
سونگمین: عه خاک بر سر. دوساله میخواد اعتراف کنه ها.
فلیکس: دو سال؟!! چرا کمکش نکردین پس؟
هیونجین: به خاطر اینکه میخواست اول مطمئن شه عشقه یا هوس.
لیسا: انگار با تو راحتتر از مائه
فلیکس: چی؟ چرا؟ منظورت چیه؟
جونگ کوک: فیلیکس اون بهت گفته کمکش کنی، بعد من تازه الان خبردار شدم این بشر لینو رو دوست داره😐
هیونجین: اَخ تو روح لینو.
فلیکس: چرا اخه..
هیونجین: مردک احمق؛ یعنی متوجه عشق هان نشده، من که بودم متوجه میشدم.
فلیکس: تو خودت متوجه شدی که من دوست دارم؟
هیونجین: امممممـ........
لیسا: فکر کردن داره زیاد طول میکشه.
هیونجین: الان بحث سر لینو و هانه.
فلیکس: آره راست میگی برگردیم سر بحث اصلی.
لیسا: هیون خدا بهت یه فرشته رو داده اگه مراقبش نباشی
یا بهش خیانت کنی، میزنم تو مخت از ساختمون پرتت میکنم، با چاقو تیکه تیکهت میکنم بعد میندازمت جلو رکسی.
هیونجین: آخه کدوم احمقی این لبای ابریشمی رو ول میکنه. شما جونگ کوک خودتو سفت بچسب.
جونگکوک: چرا وصلهها رو به من میچسبونید.
لیسا: هیچیـ.. هیچی نیست
هیونجین: آره هیچی.
بعد مدرسه
هیونجین: چرا پکری بیبی؟
فلیکس: فقط دلم برای هان میسوزه منم تو این دو ماه خیلی سختی کشیدم حالا فکر کن مال اون دو سال بوده.
هیونجین: نبینم بغض کردیا وگرنه میرم لینو رو تیکه تیکه میکنم.
فلیکس: خندیدم باید کاری براشون بکنیم.
هیونجین: البته باید یه کار خیلی خیلی خوب براشون بکنیم که تا عمر دارند دستامونو ببوسن بعد به بچههاشون بگن دستامونو ببوسن بعد به نوههاشون بگم برامون غذا درست کنن.
فلیکس: اوه به چه چیزایی فکر کردی.
هیونجین: خوب اول باید بریم سراغ نقشه..
۱.۶k
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.