سلام دوستان .بعدازظهرتون به خوشیوخرمی به زیبایی پاییز .تا
سلام دوستان .بعدازظهرتون به خوشیوخرمی به زیبایی پاییز .تازه ازسرکاراومدم .نه کسی تواین ساختمون هست ازمون پذیرایی کنه ی چایی یا قهوه گرم بده دستمون نه ناهار گرمی .وووووووو.خودکرده رو تدبیرنیست .زمان سال 70.تا75/ازدواج کردن خیلی آسون بود .براهرسلیقه ی دختر مورد علاقت بود .واکثردخترای خوبو اهل زندگی .بساز.باحجبو حیا .عاشق زندگیو همسر و ی پسر 25/ساله باداشتن شغل .میتونست بای دختر دیپلمه یا لیسانس گرفته .میتونست ازدواج کنه با مقبول بودن هردونفر .وموفق بودن الان یا پسربزرگ دارن .که دامادشده یا میخواد بشه .یا دخترداره که عروس شده یا میخواد بشه که من اصلا ازدخترو داماد بیزارم حالا که هیچکدومو ندارم خوشبختانه که الان دردسرشو داشته باشم وپسر و عروس داشتنو دوس دارم که اونم ندارم .زیاد حرف زدم .ی ناهاری بیرون خوردمو ی دوتا چاییم .خوردم تو چای سرا نزدیک خونم اومدم ی استراحت بکنم باز هشت نه شب برم ی دوردور توشهرو ببینیم .چی تو تله مون می افته .غورباقه نیفته هرچی افتاد قبوله .میدونین اینم ی ضرب المثل مردم اینجاست .حالا......................
۱۰.۷k
۰۲ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.