پارت 4 خواهر هایتانی ها
نگاه کنین چه بچه خوبیم چهارتا پارت دادم
قراره بیشتر هم بدم🤭
دیدم که ا.ت رو زمین بیهوش شده
ریندو هم داداش ناتنی ا.ت و زده بود
ریندو:وای چیشد؟
ران:بدو برو وسایلش و بیار بریم خونه من میارمش
ریندو:باشه
ویو خونه
منو ریندو بالاسر ا.ت منتظر نشسته بودیم که ریندو گفت...
ریندو:حالا میشه بگی چیشد؟
ران:ا.ت فوبیا ی خون داره توهم هر دفعه که کسی رو میزنی طرف خونی میشه
ریندو:پس برای چی انقدر بهش اهمیت میدی؟
ران:تو مدرسه نشون نمیده ولی خیلی بچه ست خون ببینه غش میکنه و همیشه یکی رو لازم داره که مواظبش باشه برای همین انقدر باهاش مهربون رفتار میکنم اون مثل تو نیست که وقتی کسی اعصابش و خورد کنه بزنتش بجاش باهاش حرف میزنه
ریندو:آها خب منظورت اینه که نزارم تو مدرسه کسی اذیتش کنه؟
ران:آره
ران:اون همیشه خودش و قوی نشون میده ولی وقتی بفهمه کسی رو داره که پشتشه یکم بچه بازی درمیاره پس اگه اومد پشتت قایم شد تعجب نکن
ریندو:باشه ولی من احساس میکنم بجای این همه مهربونی بیشتر میزنیم تو سر و کله ی همدیگه
ا.ت:درست فکر کردی
و بالشت و کوبید تو سر ریندو
ریندو:خودت خواستی
ریندو بالش مبل و برداشت و زد تو سر ا.ت
ران:منم بازی
ران هم اونیکی بالشت و برداشت و جنگ جهانی سوم آغاز شد
ران زد تو سر ریندو
ریندو:حالا میزنین تو سر من؟!دیوار کوتاه تر از من ندیدین؟
ا.ت:نه ندیدیم بعد از مایکی تو از همه کوتاه تری
ران:راست میگه
ریندو هم که از عصبانیت سرخ شده بود افتاد دنبال ا.ت و ران
ریندو بدو
ا.ت و ران بدو
کل خونه دویدن و بالاخره ریندو تونست بزنه تو کله های اون دوتا
ریندو:یاح یاح یاح تا وقتی لذت انتقام هست چرا بخشش؟(خنده ی شیطانی)
بابا:اینجا چه خبره؟این پر ها چرا رو زمینن؟
ران:ا.ت جنگ جهانی راه انداخت و ریندو برنده شد
بابا:هه اشکال نداره بعضی وقتا بازی کردن خیلی خوبه خب حالا برین تو اتاقاتون
ران:ا.ت ی لحظه بیا کارت دارم
به نظرتون ران ا.ت و چیکار داره؟
اگه به پارت قبلی دقت کنین میفهمین چیکارش داره
قراره بیشتر هم بدم🤭
دیدم که ا.ت رو زمین بیهوش شده
ریندو هم داداش ناتنی ا.ت و زده بود
ریندو:وای چیشد؟
ران:بدو برو وسایلش و بیار بریم خونه من میارمش
ریندو:باشه
ویو خونه
منو ریندو بالاسر ا.ت منتظر نشسته بودیم که ریندو گفت...
ریندو:حالا میشه بگی چیشد؟
ران:ا.ت فوبیا ی خون داره توهم هر دفعه که کسی رو میزنی طرف خونی میشه
ریندو:پس برای چی انقدر بهش اهمیت میدی؟
ران:تو مدرسه نشون نمیده ولی خیلی بچه ست خون ببینه غش میکنه و همیشه یکی رو لازم داره که مواظبش باشه برای همین انقدر باهاش مهربون رفتار میکنم اون مثل تو نیست که وقتی کسی اعصابش و خورد کنه بزنتش بجاش باهاش حرف میزنه
ریندو:آها خب منظورت اینه که نزارم تو مدرسه کسی اذیتش کنه؟
ران:آره
ران:اون همیشه خودش و قوی نشون میده ولی وقتی بفهمه کسی رو داره که پشتشه یکم بچه بازی درمیاره پس اگه اومد پشتت قایم شد تعجب نکن
ریندو:باشه ولی من احساس میکنم بجای این همه مهربونی بیشتر میزنیم تو سر و کله ی همدیگه
ا.ت:درست فکر کردی
و بالشت و کوبید تو سر ریندو
ریندو:خودت خواستی
ریندو بالش مبل و برداشت و زد تو سر ا.ت
ران:منم بازی
ران هم اونیکی بالشت و برداشت و جنگ جهانی سوم آغاز شد
ران زد تو سر ریندو
ریندو:حالا میزنین تو سر من؟!دیوار کوتاه تر از من ندیدین؟
ا.ت:نه ندیدیم بعد از مایکی تو از همه کوتاه تری
ران:راست میگه
ریندو هم که از عصبانیت سرخ شده بود افتاد دنبال ا.ت و ران
ریندو بدو
ا.ت و ران بدو
کل خونه دویدن و بالاخره ریندو تونست بزنه تو کله های اون دوتا
ریندو:یاح یاح یاح تا وقتی لذت انتقام هست چرا بخشش؟(خنده ی شیطانی)
بابا:اینجا چه خبره؟این پر ها چرا رو زمینن؟
ران:ا.ت جنگ جهانی راه انداخت و ریندو برنده شد
بابا:هه اشکال نداره بعضی وقتا بازی کردن خیلی خوبه خب حالا برین تو اتاقاتون
ران:ا.ت ی لحظه بیا کارت دارم
به نظرتون ران ا.ت و چیکار داره؟
اگه به پارت قبلی دقت کنین میفهمین چیکارش داره
۳.۰k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.