𝕻𝖆𝖗𝖙 ¹⁵
خون مورد علاقه ی من(𝙈𝙮 𝙛𝙖𝙫𝙤𝙪𝙧𝙞𝙩𝙚 𝙗𝙡𝙤𝙤𝙙) 𝕻𝖆𝖗𝖙¹⁵
_ باشه پس لباست رو آماده میکنن سر ساعت پنج و چهل و پنج دقیقه آماده باش + باشه . از اتاق اومدم پایین .
پرش زمانی:
لوازم آرایشی رو که گرفتم شروع کردم آرایش کردن خودم واقعا صورتم از این رو به این رو شده بود تا جایی که تونستم پوشوندمشون لباس و کفشم رو پوشیدم و موهامو دماسبی بستم ( عکسشو میزارم ) یه نفر اومد تو ¥ آماده ای + اهوم £ کجایین شما اُه چه خوشگل شدی یعنی خوشگل بودی خوشگل تر شدی ¥ بریم تا صدای اینا در نیومده + اوک. رفتم پایین ¥ واو چقدر خوشتیپ & شما هم زیبا کردینا. تهیونگ اومد سمت من یه قدم رفتم عقب دستشو آورد جلو......چشم هامو بستم احساس کردم موهام باز شده _ اینطوری بهتره + ها.....اها ÷ بریم .
پرش زمانی:
رفتیم تو نگاه همه به طرف ما بود ٪ به خواهر و برادری رو چه کردین ¥ خاله جون پارسال دوست امسال آشنا ٪ چه خبر عزیزم لیتا خوبی £ سلام مامانی ٪ این لیدی خوشگل کی باشن £ دوستمون هست + سلام ٪ سلام عزیزم _÷&× سلام خاله ٪ سلام پسرا برید به بابا بزرگسلامکنید من میرم _ باشه . تهیونگ دستمو گرفت و همه باهم رفتیم جایی که تهیونگ میره..........یه مردی اومد سمتون و دستش رو باز کرد و گفت ٪ آه خوش اومدین.......
گایز ساری بخاطر کمبودن این دو پارت بخاطر همین شرط کمه
𝙇𝙞𝙠𝙚➪ ²⁰
𝘾𝙤𝙢𝙢𝙚𝙣𝙩➪ ¹⁰⁰
_ باشه پس لباست رو آماده میکنن سر ساعت پنج و چهل و پنج دقیقه آماده باش + باشه . از اتاق اومدم پایین .
پرش زمانی:
لوازم آرایشی رو که گرفتم شروع کردم آرایش کردن خودم واقعا صورتم از این رو به این رو شده بود تا جایی که تونستم پوشوندمشون لباس و کفشم رو پوشیدم و موهامو دماسبی بستم ( عکسشو میزارم ) یه نفر اومد تو ¥ آماده ای + اهوم £ کجایین شما اُه چه خوشگل شدی یعنی خوشگل بودی خوشگل تر شدی ¥ بریم تا صدای اینا در نیومده + اوک. رفتم پایین ¥ واو چقدر خوشتیپ & شما هم زیبا کردینا. تهیونگ اومد سمت من یه قدم رفتم عقب دستشو آورد جلو......چشم هامو بستم احساس کردم موهام باز شده _ اینطوری بهتره + ها.....اها ÷ بریم .
پرش زمانی:
رفتیم تو نگاه همه به طرف ما بود ٪ به خواهر و برادری رو چه کردین ¥ خاله جون پارسال دوست امسال آشنا ٪ چه خبر عزیزم لیتا خوبی £ سلام مامانی ٪ این لیدی خوشگل کی باشن £ دوستمون هست + سلام ٪ سلام عزیزم _÷&× سلام خاله ٪ سلام پسرا برید به بابا بزرگسلامکنید من میرم _ باشه . تهیونگ دستمو گرفت و همه باهم رفتیم جایی که تهیونگ میره..........یه مردی اومد سمتون و دستش رو باز کرد و گفت ٪ آه خوش اومدین.......
گایز ساری بخاطر کمبودن این دو پارت بخاطر همین شرط کمه
𝙇𝙞𝙠𝙚➪ ²⁰
𝘾𝙤𝙢𝙢𝙚𝙣𝙩➪ ¹⁰⁰
۴۵.۲k
۰۶ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.