* چند پارتی هم سلولی *

* چند پارتی هم سلولی *

p1
جیمین ویو
اه شت دوباره این مزاحم اومد
^ یبار دیگه تو نزدیک رامپا شو (داد)
_ ببند
^ گورتو گم کن ( داد)
بلند شدم گردنش و گرفتم
_ بفهم داری با کی حرف میزنی
^ دارم خفه میشم
نگهبان ها اومدن و منو جدا کردن
رفتم رو تخت دراز کشیدم

ا.ت ویو
+ عنتر کثافت
نگهبان : کمک کنید کشتش
+ بزارید بکشمش هرزه رو ( داد)
من انداختن انفرادی

افسر : اینجوری نمیشه باید بفرستیمش زندان مردان چون زورش خیلی زیاده
نگهبان: چشم

اومدن تو
نگهبان : بلند شو

راوی ویو
ا.ت رو به زندان مردان منتقل کردن
نگهبان: فقط پیش هر کسی نزارید این باید تو سلول اهنی باشه
نگهبان: اوک
نگهبان ا.ت رو بردن تو سلول جیمین انداختن
درو قفل کردن و رفتن
+ بی ناموس اون حقش بود(داد)
_ آروم باش
من حوصله داد و بیداد ندارم
+ تو کی دیگه
_ من کانگر سفیدم
+ همونی که میگن ۲۰۰۰۰ نفر رو بی دلیل کشته ؟
_ (با سر تایید میکنه)
+ تو که خیلی کیوتی
_ خفه شو
+ خودت خفه شو
_ اینجا کسی نمیاد نجاتت بده از زیر دستم پس ببند
+ میخوای چیکار کنی مثلا ( کمی بلند)
جیمین بلند شد موهای ا.ت و گرفت آورد بالا
تو چشماش نگاه کرد
_ بهت میگم ببند
+ ولم کن
_ نکنم
ا.ت با پا زد تو شکم جیمین
_ خوبه حداقل شجاعی
جیمین رفت سمت دختر و شروع کرد به زدنش
ا.ت هم کم نیاورد و میزدتش
همدیگه رو پاره میکردن تا اینکه
+ بسه دیگه نمیتونم تو قویتری ( بغض)
_ خوبه از این به بعد هر چی میگم فقط میگی چشم
+ باشه
لباس ا.ت پاره شده بود و لباس زیر مشکی اش معلوم بود
+ ببین با لباسم چیکار کردی
_ فدا سرم
+ خیلی بی تربیتی
_ ببند میخوام بخوابم پس ساکت باش

فردا صبح
ا.ت ویو
با صدای یکی بیدار شدم
_ مگه نمیگم بیدار شو نفله
+ بله
_ برو برام صبحونه بیار
+ چشم
رفتم دو تا ظرف صبحونه گرفتم و اومدم
پنکیک و گردو و کیک شکلاتی با قهوه
+ چرا پنکیک عسل داره خامه داره ولی روش شکلات تیکه شده نریختن ؟
_ بخور حرف نزن
+ تو عادت داری تو سلول غذا میخوری
_ اوهوم

بعد صبحونه
+ میای بریم حیاط
_ نه (سرد)
+ باش خودم میرم
رفتم حیاط کلی مرد و پسر داشتن فوتبال بازی میکردن
رفتم پیش یکی شون
+ منم بازی میکنم
$ اوک
رفتم بازی کردم کلی گل زدم بهشون
و حسابی معروف شدم
# چجوری اومدی اینجا
+ من زیادی برای دخترا خطرناک بودم الان پیش هم سطح های خودمم
@#$!٪^&*₩﷼£€ چه جالب آفرین
همه دست زدن
+ من برم
داشتم میرفتم که یکی جلوم رو گرفت ....