فیک کوک(دفترچه خاطرات) پارت ۳۴
یک ماه بعد=
_ من من طلاق میخوام
×چی راجب چی حرف میزنی چرا؟
_تو تو اون کوک قبلی نیستی عوض شدی
×چی میگی چه تغییری بهتره بشینی و فکر کنی
_تو منو گول زدی تو اصلا عاشق من نبودی و فقط از این راه میخواستی پولتو به دست بیاری
×آره اصلا همینطوره بهتره از خونه من بری بیرون
_خونه تو؟ به خونه ای که با پول ارث من خریدی میگی؟
×میخواستی انقدر خنگ و احمق و زود باور نباشی
_این بود اون عشقی که میگفتی؟
×کسی نظرت رو نخواسته اون موقع دیوونه بودم و عاشقت شده بودم ولی نمی دونستم چه جور آدمی
_حالا که سو استفاده هاتو کردی یادت افتاده؟
_ فردا میام و وسایلمو میبرم راستی هفته دیگه احتمالا نامه طلاق میاد دستت
×وایسا یونگ سو عصبانی شده بودم ببخشید
_خفه شو (از خونه میره)
از زبان جونگ کوک=
من واقعا عاشقشم ولی منافعم مهم تره و تو کل زندگی نیازشون دارم در کل من نمی تونم به پدرم بی احترامی کنم اوایل دوستش داشتم و راضی بودم براش هرکاری کنم اما روز به روز اون عشق کمتر شد البته وقتی یاد کارام میوفتم قلب درد میگیرم و دوست دارم پدرمو ترک کنم
_ من من طلاق میخوام
×چی راجب چی حرف میزنی چرا؟
_تو تو اون کوک قبلی نیستی عوض شدی
×چی میگی چه تغییری بهتره بشینی و فکر کنی
_تو منو گول زدی تو اصلا عاشق من نبودی و فقط از این راه میخواستی پولتو به دست بیاری
×آره اصلا همینطوره بهتره از خونه من بری بیرون
_خونه تو؟ به خونه ای که با پول ارث من خریدی میگی؟
×میخواستی انقدر خنگ و احمق و زود باور نباشی
_این بود اون عشقی که میگفتی؟
×کسی نظرت رو نخواسته اون موقع دیوونه بودم و عاشقت شده بودم ولی نمی دونستم چه جور آدمی
_حالا که سو استفاده هاتو کردی یادت افتاده؟
_ فردا میام و وسایلمو میبرم راستی هفته دیگه احتمالا نامه طلاق میاد دستت
×وایسا یونگ سو عصبانی شده بودم ببخشید
_خفه شو (از خونه میره)
از زبان جونگ کوک=
من واقعا عاشقشم ولی منافعم مهم تره و تو کل زندگی نیازشون دارم در کل من نمی تونم به پدرم بی احترامی کنم اوایل دوستش داشتم و راضی بودم براش هرکاری کنم اما روز به روز اون عشق کمتر شد البته وقتی یاد کارام میوفتم قلب درد میگیرم و دوست دارم پدرمو ترک کنم
۳.۱k
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.