DADY GEON
ددی جئون
کوک:تهیونگ من...من..نمیدونستم ولی چه ربطی ه مافیا داره(گریه)
ته:چون
{ فلش بک به ۷سالگی تهیونگ }
ته:بابا مامانم چرا کِی بر میگرده؟(بغض)
ب.ت:هیچوقت(بغض و اروم)
ته:چرااااا؟ تو مگه مرد خونه نیستی؟چرا گذاشتی مامانم بره عوضی ازت متنفرم به اندازه سلولام ازت متنفرم (داد و گریه)
ب.ت:خفه شو(عربده)
پسره ی اشغال(خواست تهیونگ رو بزنه*
ته:میدونی برام سواله اگه مامانم اینجا بود بازم دست روم بلند میکردی(داد و گریه)
ب.ت: ....... ببند اون دهنو از جلو چشمام گمشو
ته:الان فقط ۴ ماه از رفتن مامانم میگذرع اینطوری باهام رفتار میکنی (داد و گریه)
کاش مامانم نمیرفت(داد و گریه)
ب.ت:گفتم خفه شو(یه چک زد به صورت تهیونگ *
ته:هع اگه همین چکونه بجای من به اون مرتیکه که مامانمو برد میزدی جرعت نمیکرد دست بهش بزنه (خنده تلخ)
ب.ت:فک کردی من میتونم جلوی یه مافیارو بگیرم؟
ته:م..مافیا؟ ولی تو عوضی(زد زیر گریه و از خونه رفت بيرون*
ب.ت:پسره یاحمق
لونا رفتی که این پسره احمق و لجبازتو کنارم نگه دارم تا بدبت بشمممم(گریه و داد)
ساعت ۸ شب
ته:مامانی مافیا ها آدمای بی رحمی ان؟
مامانبزرگ:خب اره خیلی بیرحمن
ته: با کسایی که دوسشون دارن هم بی رحمن؟
مامانبزرگ: خب ممکنه پسرم
ته:الان مامانم حالش خوبه؟
مامانبزرگ: حتی منم خبر ندارم
کوک:تهیونگ من...من..نمیدونستم ولی چه ربطی ه مافیا داره(گریه)
ته:چون
{ فلش بک به ۷سالگی تهیونگ }
ته:بابا مامانم چرا کِی بر میگرده؟(بغض)
ب.ت:هیچوقت(بغض و اروم)
ته:چرااااا؟ تو مگه مرد خونه نیستی؟چرا گذاشتی مامانم بره عوضی ازت متنفرم به اندازه سلولام ازت متنفرم (داد و گریه)
ب.ت:خفه شو(عربده)
پسره ی اشغال(خواست تهیونگ رو بزنه*
ته:میدونی برام سواله اگه مامانم اینجا بود بازم دست روم بلند میکردی(داد و گریه)
ب.ت: ....... ببند اون دهنو از جلو چشمام گمشو
ته:الان فقط ۴ ماه از رفتن مامانم میگذرع اینطوری باهام رفتار میکنی (داد و گریه)
کاش مامانم نمیرفت(داد و گریه)
ب.ت:گفتم خفه شو(یه چک زد به صورت تهیونگ *
ته:هع اگه همین چکونه بجای من به اون مرتیکه که مامانمو برد میزدی جرعت نمیکرد دست بهش بزنه (خنده تلخ)
ب.ت:فک کردی من میتونم جلوی یه مافیارو بگیرم؟
ته:م..مافیا؟ ولی تو عوضی(زد زیر گریه و از خونه رفت بيرون*
ب.ت:پسره یاحمق
لونا رفتی که این پسره احمق و لجبازتو کنارم نگه دارم تا بدبت بشمممم(گریه و داد)
ساعت ۸ شب
ته:مامانی مافیا ها آدمای بی رحمی ان؟
مامانبزرگ:خب اره خیلی بیرحمن
ته: با کسایی که دوسشون دارن هم بی رحمن؟
مامانبزرگ: خب ممکنه پسرم
ته:الان مامانم حالش خوبه؟
مامانبزرگ: حتی منم خبر ندارم
۶.۹k
۲۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.