خون آشامی که عاشقش شدم پارت ۲
ویو ا/ت
& بعد کافه رفتم خونه شام خوردم رو تخت دراز کشیدم
&یعنی ممکنه تهیونگ یه خون آشام باشه؟ تو این فکر بودم که کم کم خوابم برد
دو روز بعد
ویو تهیونگ # از شرکت پیاده برگشتم خونه ماشینم امروز صبح خراب شده بود چند دقیقه بعد گوشیم زنگ خورد دیدم کوک جواب دادم( کوک تو اینجا دوست تهیونگ علامت کوک٪)
#سلام کوک
٪سلام تهیونگ چه خبر چند روزی می شه ندیدمت ؟
# خوبم ممنون
٪با کار جدید چطوری؟
#راضیم اتفاقا خیلی خوبه می گم می تونم برای دو روز ماشینت قرض بگیرم امروز ماشینم خراب شده ماشینم، درست شد ماشینت برمی گردونم
٪حتما هیونگ فردا بیا که سوئیچ بهت بدم
#باشه خدافظ
٪خدافظ
روز پنج شنبه
ویو ا/ت امروز مثل همیشه رفتم شرکت ساعت ۴:۱۵دقیقه بود همه کار انجام دادم اجازه داشتم که برم خونه رسیدم وسایلم برای پیک نیک آماده کردم لباس پوشیدم گوشیم زنگ خورد دیدم یوون جواب دادم
^ سلام ا/ت آماده ای؟
& آره آماده ام
^اوکی یه ۱۰ دقیقه می یام دنبالت
& باشه
وسایلم برداشتم بیرون منتظر بودم که ماشین یونجی دیدم وسایل توی صندق ماشین گذاشتم سوار شدم که بریم من و یوون پشت ماشین نشستیم یونجی پشت فرمون بود هونا هم کنارش نشسته بود (هونا اسم دوست یونجی علامت ~)
و حرکت کردیم
ادامه این پارت پست بعدی
& بعد کافه رفتم خونه شام خوردم رو تخت دراز کشیدم
&یعنی ممکنه تهیونگ یه خون آشام باشه؟ تو این فکر بودم که کم کم خوابم برد
دو روز بعد
ویو تهیونگ # از شرکت پیاده برگشتم خونه ماشینم امروز صبح خراب شده بود چند دقیقه بعد گوشیم زنگ خورد دیدم کوک جواب دادم( کوک تو اینجا دوست تهیونگ علامت کوک٪)
#سلام کوک
٪سلام تهیونگ چه خبر چند روزی می شه ندیدمت ؟
# خوبم ممنون
٪با کار جدید چطوری؟
#راضیم اتفاقا خیلی خوبه می گم می تونم برای دو روز ماشینت قرض بگیرم امروز ماشینم خراب شده ماشینم، درست شد ماشینت برمی گردونم
٪حتما هیونگ فردا بیا که سوئیچ بهت بدم
#باشه خدافظ
٪خدافظ
روز پنج شنبه
ویو ا/ت امروز مثل همیشه رفتم شرکت ساعت ۴:۱۵دقیقه بود همه کار انجام دادم اجازه داشتم که برم خونه رسیدم وسایلم برای پیک نیک آماده کردم لباس پوشیدم گوشیم زنگ خورد دیدم یوون جواب دادم
^ سلام ا/ت آماده ای؟
& آره آماده ام
^اوکی یه ۱۰ دقیقه می یام دنبالت
& باشه
وسایلم برداشتم بیرون منتظر بودم که ماشین یونجی دیدم وسایل توی صندق ماشین گذاشتم سوار شدم که بریم من و یوون پشت ماشین نشستیم یونجی پشت فرمون بود هونا هم کنارش نشسته بود (هونا اسم دوست یونجی علامت ~)
و حرکت کردیم
ادامه این پارت پست بعدی
۵۱.۵k
۲۵ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.