دو پارتی
دو پارتی
بچا این فیک اسمات داره لطفا گزارش نکنید و اگه دوست نداری نخون
از حموم در اومدی بیرون حولرو دوره بدنت پیچیدی و رفتی سمته اتاق خوابت. دیدی از سرکار برگشته و داره بیرون از پنجر رو نگاه میکنه آروم آروم قدم برداشتی و
فنی سمتش خواستی پترسونیش که برگشت سمنت و از ترس افتادی روی تخت
الات أو فففف با ترسیدم
جیمین همممم . سلامت کجا رف؟
......السلام جيمين
جیمین.... مگه نگفتم باید ددی صدام کنی ؟
انگار نفهمیدی مطعلق به کی هستی هومممم؟ انگار باید دوباره تنبیهت کنم!
الانج ي خ ب... حب ببخشید ددی.....
جیمین این دری گفتنو قبول ندارم باید وقتی داری زیرم جون میدی با درد بگی دریا
ترسیدمو و رفتم زیره بتو....
آروم از لای پتو نگاش کردم که دستاش تو جیبشه و داره به بدنه خیسم که به پنو چسبیده شده و جذب شده نگا میکنه که یهو چشماش راهشو گرفت تو چشمام که سریع رفتم زیره پتو
شروع کرد به در آوردنه دکمه هاشا
تو هم زیره پلو با ترس به صدای نفاساش گوش میدادی بدنه عضلاتیشو به نمایش گذاشت و اروم با کسرشو و شلوارشو در آورد.....
کمربندشو روی تخت پرتاب کرد که بتو رو محکم تر روت کشیدی..
بعد از چند ثانیه هیچ صدایی نیومد که یهو انگشتاشو از زیره پتو روی باسنه
اختت خسر کردی
یتو رو کشید اونور که بدنه لخنت معلوم شد خواستی بدنتو بپوشونی که زود تر
از تو مانع شد. دست تو گرفت بالا سرت که تکون نخوری...
پا به دستش شرتشو کشید پایین که دیگ دو متریش اومد بیرون .....
اومد روت و شروع کرد به بوسیدنه لبات... با هر خوردنش بیشتر مزه ی خون رو
توی لبات حس میکردی زبونتو روی زبونت میکشید و محکم میخورد...... در حالی
که داشت لبات رو زیره دندوناش میبرد انگشتاشو وارده پوسیت کرد و شروع کرد به تکون دادن.... ناله هات زیره لباش خفه میشد....که
خ
م
ا
ر
ی
بچا این فیک اسمات داره لطفا گزارش نکنید و اگه دوست نداری نخون
از حموم در اومدی بیرون حولرو دوره بدنت پیچیدی و رفتی سمته اتاق خوابت. دیدی از سرکار برگشته و داره بیرون از پنجر رو نگاه میکنه آروم آروم قدم برداشتی و
فنی سمتش خواستی پترسونیش که برگشت سمنت و از ترس افتادی روی تخت
الات أو فففف با ترسیدم
جیمین همممم . سلامت کجا رف؟
......السلام جيمين
جیمین.... مگه نگفتم باید ددی صدام کنی ؟
انگار نفهمیدی مطعلق به کی هستی هومممم؟ انگار باید دوباره تنبیهت کنم!
الانج ي خ ب... حب ببخشید ددی.....
جیمین این دری گفتنو قبول ندارم باید وقتی داری زیرم جون میدی با درد بگی دریا
ترسیدمو و رفتم زیره بتو....
آروم از لای پتو نگاش کردم که دستاش تو جیبشه و داره به بدنه خیسم که به پنو چسبیده شده و جذب شده نگا میکنه که یهو چشماش راهشو گرفت تو چشمام که سریع رفتم زیره پتو
شروع کرد به در آوردنه دکمه هاشا
تو هم زیره پلو با ترس به صدای نفاساش گوش میدادی بدنه عضلاتیشو به نمایش گذاشت و اروم با کسرشو و شلوارشو در آورد.....
کمربندشو روی تخت پرتاب کرد که بتو رو محکم تر روت کشیدی..
بعد از چند ثانیه هیچ صدایی نیومد که یهو انگشتاشو از زیره پتو روی باسنه
اختت خسر کردی
یتو رو کشید اونور که بدنه لخنت معلوم شد خواستی بدنتو بپوشونی که زود تر
از تو مانع شد. دست تو گرفت بالا سرت که تکون نخوری...
پا به دستش شرتشو کشید پایین که دیگ دو متریش اومد بیرون .....
اومد روت و شروع کرد به بوسیدنه لبات... با هر خوردنش بیشتر مزه ی خون رو
توی لبات حس میکردی زبونتو روی زبونت میکشید و محکم میخورد...... در حالی
که داشت لبات رو زیره دندوناش میبرد انگشتاشو وارده پوسیت کرد و شروع کرد به تکون دادن.... ناله هات زیره لباش خفه میشد....که
خ
م
ا
ر
ی
۷.۶k
۰۱ بهمن ۱۴۰۲