پارت ۴
پارت ۴
دیدم خیلی رنگش پریده دستم رو نادم رو پیشونیش .. داشت تو تب میسوخت
رفتم پیش یونگی اما نبود
رفتم دیدم امروز جمعس و همهی خدمت کار ها فقط تا قبل از ۷:۲۰ کار میکنن
خیلی استرس داشتم
تو همین فکر ها بودم که صدای گرفته ا.ت بلند شد
+لطفاً باهام کاری نداشته باش
#. با این حرف قلبم ریخت
شاید به خاطر دیشب اینطور شده
پس رفتم و به دکتر لی زنگ زدم
اومد و بهم گفت :
✓ وضعیت فعلیش خیلی بده باید چیز هایی که میگم رو هر روز انجام بدی .........
دیدم خیلی رنگش پریده دستم رو نادم رو پیشونیش .. داشت تو تب میسوخت
رفتم پیش یونگی اما نبود
رفتم دیدم امروز جمعس و همهی خدمت کار ها فقط تا قبل از ۷:۲۰ کار میکنن
خیلی استرس داشتم
تو همین فکر ها بودم که صدای گرفته ا.ت بلند شد
+لطفاً باهام کاری نداشته باش
#. با این حرف قلبم ریخت
شاید به خاطر دیشب اینطور شده
پس رفتم و به دکتر لی زنگ زدم
اومد و بهم گفت :
✓ وضعیت فعلیش خیلی بده باید چیز هایی که میگم رو هر روز انجام بدی .........
۳.۱k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.