💢 عشق و انتقام 💢p²
ساری ک یکم دیر پارت میزارم ابن چند وقت فعالیت نداشتم چون از لحاظ روحی بهم ریخته بودم و نمیخواستم هدف پیج رو عوض کنم 🙂🥺
اخیییی اینجا یه کوچولو داریم که داره گریه میکنه اما اشکاتو باید واس یه چیز دیگه نگه داری
(علامت کوک_ ات + بادیگارد @)
اینو ک گفت کل تنم از ترس مور مور شد . خیلی میترسیدم و میدونستم ک هیچ جوره بهم رحم نمیکنه
داشت وسایل های نفرت انگیز اونجا رو زیر نگاهش غرق میکرد تا ببینه کدوم واسم دردناک تره این رو خوب میفهمیدم
_ خب اره واسه شروع این خیلی خوبه
این رو گفت و شلاق ب دست ب سمتم میومد یعی میکردم ک نترسم هنوز شلاق نزده بود ک اشکم همراه با داد در اومد با دیدن واکنش من از خنده روده بر شد
_ جرج
@ بله قربان
_ اینو ببریدش توی انباری مخصوص تا بعدا مشخص کنم چکار باید بکنه تحمل شکنجه نداره مث اینکع
@ چشم قربان
این رو ک گفت انگار اب ریختن رو روی اتیشی ک توی وجودم نشأت گرفته بود من واقعا میترسیدم بدن من خیلی ظریف و ضعیف تر از اونی بود ک اون شکنجه هارو متحمل بشع اون بادیگارد لعنتی منو همینطور میکشید بعدم منو انداخت توی یه انباری تاریک بزرگ و سرد. گریه ام گرف من چ گناهی کرده بودم من فقط میخواستم اتاقشو تمیز کنم ک چشمم ب اون پوشه افتاد وای خدا چ بلایی سر ماری میاد ک عکسش توی اون پوشه بود .
همینطور ک گریه میکردم یه دست ب شونه ام خورد
از ترس دو متر از جام پریدم
( دختری ک قرارع ب عنوان برده فروخته بشه &)
& هعی نترس تو اینجا تنها نیستی گریه نکن همه ی کسایی ک اینجان ب سرنوشت تو محکوم شدن ما هم مثل توعیم
زبونم بند اومده بود فکر میکردم ک تنهام اما اشتباه میکردم .
+ ی ی ینی چی مگه چند نفر اینجان چ سرنوشتی شما هم توی اتاق ارباب فضولی کردین ؟!
& چی میگی بچه جون اینجا سلول دخترائیه ک قراره ب عنوان برده جنسی و خدمتکار فروخته بشن ما حدود بیست نفریم حالا هم بقیه دارن استراحت میکنن ساکت باش
با شنید این جمله کل تنم یخ کرد اینجا سلول دخترائیه ک قراره ب عنوان برده جنسی فروخته بشن
خدایا این چ سرنوشت گوهیه ک من دارممم ینی چی برده جنسی ینی من قراره زیر خوابه یکی عوضیه دیگه بشم اخهههه خدایا این انصافه مگ من چیکار کردم
تو خود صبح فقط گریه میکردم صدای هق هق هام بقیه رو هم عاسی کرده بود
صبح بود ک در اون خراب شده رو باز کردن و بهمون غذا دادن
( کوک ویو )
ایی خدا چقدر اون کوچولو ترسو بود هنوز نزده داش گریه میکرد یه نگاهی ب بدنش انداختم انگار جور دیگه ای باید ادبش کرد میزارمش تو لیست برده های فروشی
این بهترین راهه بعد از ظهرم چند نفر واسه خرید میان اونم ک خیلی خوش اندام و قیافس با فیمت خوبی میشه ردش کرد ولی اگ زیر خواب خدم بشه ک
خوب نه باید ادب بشه من زیادی واسش خوبم
( صدای در )
_ بیا تو
@ ارباب برادرتون تشریف اوردن
_ بگو بیاد اتاقم
( علامت تهیونگ #)
# سلام داداش کوچولوی خودم
_ بازبرده میخوای میدم ولی ب شرط اینکه یع جوری ب کشتن ندیشون حالا چند تا میخوای
# عع خوب فهمیدی یه چند تا میخوام پول خوبی ام بابت شون میدن
_ جرج اقا رو همراهی کن
( ویو تهیونگ )
با اون بادیگارده داشتم ب سمت جایگاه برده ها میرفتم اخه این چ شرط مسخره ایه اوفففف برده چ ارزشی داره درو باز کرد و دونه ب دونه امدن بیرون
همشون همچین مالی نبودن ب جز اون اخری خیلی جذاب و خوش اندام بود
# هی تو من این یکی رو میخوام.
@ بله این لی ا.ته فقط باید ببریدش پیش ارباب تا معامله کنید
(ا.ت ویو )
چی چیی اون دیگه کی بود چی اون میخواست منو بخره قیافه خوبی داشت اما ازش میترسیدم مثل دیوونه ها بود
منو بادیگارد اون یارو داشتیم ب سمت اتاق ارباب میرفتیم
(در زدن )
_ بیاین تو
حمایت کیوتامممممم 🙂❤️
سعی میکنم پارت بعد زود بزارم 🤍🥺
اخیییی اینجا یه کوچولو داریم که داره گریه میکنه اما اشکاتو باید واس یه چیز دیگه نگه داری
(علامت کوک_ ات + بادیگارد @)
اینو ک گفت کل تنم از ترس مور مور شد . خیلی میترسیدم و میدونستم ک هیچ جوره بهم رحم نمیکنه
داشت وسایل های نفرت انگیز اونجا رو زیر نگاهش غرق میکرد تا ببینه کدوم واسم دردناک تره این رو خوب میفهمیدم
_ خب اره واسه شروع این خیلی خوبه
این رو گفت و شلاق ب دست ب سمتم میومد یعی میکردم ک نترسم هنوز شلاق نزده بود ک اشکم همراه با داد در اومد با دیدن واکنش من از خنده روده بر شد
_ جرج
@ بله قربان
_ اینو ببریدش توی انباری مخصوص تا بعدا مشخص کنم چکار باید بکنه تحمل شکنجه نداره مث اینکع
@ چشم قربان
این رو ک گفت انگار اب ریختن رو روی اتیشی ک توی وجودم نشأت گرفته بود من واقعا میترسیدم بدن من خیلی ظریف و ضعیف تر از اونی بود ک اون شکنجه هارو متحمل بشع اون بادیگارد لعنتی منو همینطور میکشید بعدم منو انداخت توی یه انباری تاریک بزرگ و سرد. گریه ام گرف من چ گناهی کرده بودم من فقط میخواستم اتاقشو تمیز کنم ک چشمم ب اون پوشه افتاد وای خدا چ بلایی سر ماری میاد ک عکسش توی اون پوشه بود .
همینطور ک گریه میکردم یه دست ب شونه ام خورد
از ترس دو متر از جام پریدم
( دختری ک قرارع ب عنوان برده فروخته بشه &)
& هعی نترس تو اینجا تنها نیستی گریه نکن همه ی کسایی ک اینجان ب سرنوشت تو محکوم شدن ما هم مثل توعیم
زبونم بند اومده بود فکر میکردم ک تنهام اما اشتباه میکردم .
+ ی ی ینی چی مگه چند نفر اینجان چ سرنوشتی شما هم توی اتاق ارباب فضولی کردین ؟!
& چی میگی بچه جون اینجا سلول دخترائیه ک قراره ب عنوان برده جنسی و خدمتکار فروخته بشن ما حدود بیست نفریم حالا هم بقیه دارن استراحت میکنن ساکت باش
با شنید این جمله کل تنم یخ کرد اینجا سلول دخترائیه ک قراره ب عنوان برده جنسی فروخته بشن
خدایا این چ سرنوشت گوهیه ک من دارممم ینی چی برده جنسی ینی من قراره زیر خوابه یکی عوضیه دیگه بشم اخهههه خدایا این انصافه مگ من چیکار کردم
تو خود صبح فقط گریه میکردم صدای هق هق هام بقیه رو هم عاسی کرده بود
صبح بود ک در اون خراب شده رو باز کردن و بهمون غذا دادن
( کوک ویو )
ایی خدا چقدر اون کوچولو ترسو بود هنوز نزده داش گریه میکرد یه نگاهی ب بدنش انداختم انگار جور دیگه ای باید ادبش کرد میزارمش تو لیست برده های فروشی
این بهترین راهه بعد از ظهرم چند نفر واسه خرید میان اونم ک خیلی خوش اندام و قیافس با فیمت خوبی میشه ردش کرد ولی اگ زیر خواب خدم بشه ک
خوب نه باید ادب بشه من زیادی واسش خوبم
( صدای در )
_ بیا تو
@ ارباب برادرتون تشریف اوردن
_ بگو بیاد اتاقم
( علامت تهیونگ #)
# سلام داداش کوچولوی خودم
_ بازبرده میخوای میدم ولی ب شرط اینکه یع جوری ب کشتن ندیشون حالا چند تا میخوای
# عع خوب فهمیدی یه چند تا میخوام پول خوبی ام بابت شون میدن
_ جرج اقا رو همراهی کن
( ویو تهیونگ )
با اون بادیگارده داشتم ب سمت جایگاه برده ها میرفتم اخه این چ شرط مسخره ایه اوفففف برده چ ارزشی داره درو باز کرد و دونه ب دونه امدن بیرون
همشون همچین مالی نبودن ب جز اون اخری خیلی جذاب و خوش اندام بود
# هی تو من این یکی رو میخوام.
@ بله این لی ا.ته فقط باید ببریدش پیش ارباب تا معامله کنید
(ا.ت ویو )
چی چیی اون دیگه کی بود چی اون میخواست منو بخره قیافه خوبی داشت اما ازش میترسیدم مثل دیوونه ها بود
منو بادیگارد اون یارو داشتیم ب سمت اتاق ارباب میرفتیم
(در زدن )
_ بیاین تو
حمایت کیوتامممممم 🙂❤️
سعی میکنم پارت بعد زود بزارم 🤍🥺
۱۰.۴k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.