ددی فاکر من 𝕡𝕒𝕣𝕥 : ¹²
``جیمین``
کوک اینا رفتن سوهو منو باز کرد
سریع رفتم لینا رو بردم بیمارستان
وقتی رفت اتاق عمل
بعد چند ساعت یهو دکتر امد
دکتر. اقا پارک ایشون
/ایشون چی؟
دکتر. متاسفانه اسیب دیدن و تا چند روز در بیهوشی هستن
/ممنون*با ناراحتی*
.
.
``جیمین``
توی این چند روز نمیدونم بدون لینا چیکار کنم
سعی کردم همش توی بیمارستان بمونم ولی
کار های شرکت ولم نمیکنن
.
.
`` ⁷ روز بعد``
.
.
``لینا``
وقتی بهوش امدم داخل یه اتاق گرم و نرم بودم
دیدم جیمین روی صندلی کناریم خوابه
.
.
+جیمینا
/عشقم ح. حالت خوبه؟
+اره عشقم هقق
.
.
``جیمین``
داشتیم برمیگشتیم خونه
وقتی رسیدیم لینا رفت حموم منم شام درست کردم
فردا باید با لینا بریم ساحل برای سفر
.
.
``کوک``
الان چند روزه ک خبری از لینا و جیمین نیست
دلم واسه لینا تنگ شده ولی
خدم میدونم چه بلایی سر اون لینا بیارم با کارایی ک با عشقم کرده.
.
.
.
``یونا``
وقتی داشتم شام درست میکردم......
.
.
✩.・*:。≻───── ⋆♡⋆ ─────.•*:。✩
خماری🗿
حمایت یادتون نره:)
ببخشید کم شد🥺🫂
شرط: ⁴⁰ لایک
کوک اینا رفتن سوهو منو باز کرد
سریع رفتم لینا رو بردم بیمارستان
وقتی رفت اتاق عمل
بعد چند ساعت یهو دکتر امد
دکتر. اقا پارک ایشون
/ایشون چی؟
دکتر. متاسفانه اسیب دیدن و تا چند روز در بیهوشی هستن
/ممنون*با ناراحتی*
.
.
``جیمین``
توی این چند روز نمیدونم بدون لینا چیکار کنم
سعی کردم همش توی بیمارستان بمونم ولی
کار های شرکت ولم نمیکنن
.
.
`` ⁷ روز بعد``
.
.
``لینا``
وقتی بهوش امدم داخل یه اتاق گرم و نرم بودم
دیدم جیمین روی صندلی کناریم خوابه
.
.
+جیمینا
/عشقم ح. حالت خوبه؟
+اره عشقم هقق
.
.
``جیمین``
داشتیم برمیگشتیم خونه
وقتی رسیدیم لینا رفت حموم منم شام درست کردم
فردا باید با لینا بریم ساحل برای سفر
.
.
``کوک``
الان چند روزه ک خبری از لینا و جیمین نیست
دلم واسه لینا تنگ شده ولی
خدم میدونم چه بلایی سر اون لینا بیارم با کارایی ک با عشقم کرده.
.
.
.
``یونا``
وقتی داشتم شام درست میکردم......
.
.
✩.・*:。≻───── ⋆♡⋆ ─────.•*:。✩
خماری🗿
حمایت یادتون نره:)
ببخشید کم شد🥺🫂
شرط: ⁴⁰ لایک
۱۹.۲k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.