شات اخر
اروم شروع به اشک ریختن کردم منی که هیچ وقت دلم نمی خواست اشکای فرشتمو ببینم خودم باعث بامی ریختن این اشکا شدم
گریه هام شدت گرفته بود سمو روی دستای کوچولوش گذاشتمو گریه میکردم
پایان ویو جیمین
ویو ا/ت
انقدر گریه کرده بودم که نفهمیدم کی خوابم برد با ریختن اشکای کسی رو دستم از خواب پاشدم با جیمین مواجه شدم که داشت مثل اب بهار رو دستم اشک میریخت درسته از دستش ناراحت بودم اما تاقت دیدن اشکا ر نداشتم دستمو نوازش وار روی موهاش کشیدم که سرش و بالا اورد و با چشمای اشکیش بهم نگا کرد
×ا/..ت م..ن معذ..رت می خوام اینو که گف دوباره شروع به گریه کردن کرد
×من هق هر چقدر هق معذرت خواهی هق هق کنم بازم کمه 😭😭😭😭
×جیمینا گریه نکن منم گریم میگیره ها
+بخشید هق من فقط باعت نارحتی هق تو هق میشم
×نه جیمین اینطور نیست
+میشه منو ببخشی من خیلی معذرت می خوام
×اگه ببخشم قول میدی دیگه دست روم بلند نکنی ؟؟
+قول میدم دیگه تکرار نمیشه قول
×خیله خب بخشیدم دیگه گریه نکن
+باشه
×حالا بیا بخوابیم خستم
+باشه شبت بخیر عشقم
×شب تو هم بخیر موچی
پایان
لایک و کامنت یادتون نره😊
گریه هام شدت گرفته بود سمو روی دستای کوچولوش گذاشتمو گریه میکردم
پایان ویو جیمین
ویو ا/ت
انقدر گریه کرده بودم که نفهمیدم کی خوابم برد با ریختن اشکای کسی رو دستم از خواب پاشدم با جیمین مواجه شدم که داشت مثل اب بهار رو دستم اشک میریخت درسته از دستش ناراحت بودم اما تاقت دیدن اشکا ر نداشتم دستمو نوازش وار روی موهاش کشیدم که سرش و بالا اورد و با چشمای اشکیش بهم نگا کرد
×ا/..ت م..ن معذ..رت می خوام اینو که گف دوباره شروع به گریه کردن کرد
×من هق هر چقدر هق معذرت خواهی هق هق کنم بازم کمه 😭😭😭😭
×جیمینا گریه نکن منم گریم میگیره ها
+بخشید هق من فقط باعت نارحتی هق تو هق میشم
×نه جیمین اینطور نیست
+میشه منو ببخشی من خیلی معذرت می خوام
×اگه ببخشم قول میدی دیگه دست روم بلند نکنی ؟؟
+قول میدم دیگه تکرار نمیشه قول
×خیله خب بخشیدم دیگه گریه نکن
+باشه
×حالا بیا بخوابیم خستم
+باشه شبت بخیر عشقم
×شب تو هم بخیر موچی
پایان
لایک و کامنت یادتون نره😊
۱۵.۱k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱