( like crazy )&
( like crazy )&
&( مثل دیوانه ها )&
part_¹⁴
عاقد شروع کرد به خوندن ختبه ها و بعد چند مین تموم شد
عاقد: خانم کانگ ا.ت بنده وکیلم شما رو به عقد پارک جیمین در بیارم؟
ا.ت: ب.. بله
عاقد: جناب پارک جیمین بنده وکیلم شما رو به عقد خانم کانگ ا.ت در بیارم(نمیدونم چی میگن واسه عقد😂🌚)
جیمین:...... بله
عاقد: ایا شما شاهد عقد این زوج هستید
ب/ج _جونگکوک: بله
عاقد: من شما رو زن و شوهر اعلام میکنم
لیا: مبارک باشه
جیمین: تشکر خواهر زن
ا.ت: م.. مرسی
ب/ا: دخترم
ا.ت: جیمین بریم عمارت دیگه
جیمین: چیشده کوچولو
ا.ت: گفتم بریم
ا.ت دست جیمین و گرفت و کشید و از سالن بردش بیرون
جبمین: چت شده تو
ا.ت: هق.. هق... هق
جیمین: من فکر میکردم تو از اون دخترای لات و لوتی نگو اینم دختر دل نازک از اب در اومد
ا.ت: خفه شو بریم خونه.. هق.. هق
جیمین: باشه بابا
رفتن تو ماشین و سمت عمارت حرکت کردن
ا.ت: راستی چرا دستمو فشار دادی نزاشتی اجیمو صاف بغل کنم
جیمین: گریت بند اومد 😐
ا.ت: بگو غلط کردم
جیمین: نمیگم
ا.ت: بگو
جیمین: نمیگم
ا.ت: دارم برات
جیمین: هه😏
رسیدن عمارت
اجوما: مبارک باشه
ا.ت: مرسی😕
جیمین: مرسی.. اجوما میشه شب برام غذای مورد علاقمو درست کنی
ا.ت:*توی ذهنش:الان وقتشه انتقام بگیرم *شوهر جونم زنت برات درست میکنه 😉
جیمین: لازم نکرده اجوما درست میکنه
ا.ت چسبید به جیمین که اجوما گفت من فعلا مزاحم نشم بعدش رفت تو اشپز خونه
جیمین: چیکار میکنی😡
ا.ت: فکر کردی تلافی نمیکنم... بگو غلط کردم
جیمین: نمیگم
ا.ت جوری چسبید به جیمین که باعث تحریک جیمین شد
جیمین: ولم کن
جیمین ا.ت و حل داد و رفت بیرون
ا.ت: تا نگی غلط کردم ولت نمیکنم😌
ا.ت رفت تو اشپز خونه پیش اجوما
ا.ت: اجوما گشنمه
اجوما: براتون جاجانگمیون با سوشی درست کردم
ا.ت: وای اجوما عشقی میشه برام بزاری تا برم لباس عوض کنم
اجوما: اره عزیزم برو لباس عوض کن بیا
ا.ت رفت لپ اجوما رو بوس کرد و دوید رفت بالا تا لباس عوض کنه
ب/ج: چقدر اینا زود رفتن
ب/ا: ا.ت بخواطر اینکه منو نبینه رفتن
ب/ج: پیش میاد اشکال نداره
ب/ا: من برم لیا رو برسونم کافه و بیام شرکت
ب/ج: نه تو نرو جونگکوک میرسون
جونگکوک و لیا: چی!
ب/ا: خوبه پس جونگکوک تو ا.ت و ببر کافش پسرم
&( مثل دیوانه ها )&
part_¹⁴
عاقد شروع کرد به خوندن ختبه ها و بعد چند مین تموم شد
عاقد: خانم کانگ ا.ت بنده وکیلم شما رو به عقد پارک جیمین در بیارم؟
ا.ت: ب.. بله
عاقد: جناب پارک جیمین بنده وکیلم شما رو به عقد خانم کانگ ا.ت در بیارم(نمیدونم چی میگن واسه عقد😂🌚)
جیمین:...... بله
عاقد: ایا شما شاهد عقد این زوج هستید
ب/ج _جونگکوک: بله
عاقد: من شما رو زن و شوهر اعلام میکنم
لیا: مبارک باشه
جیمین: تشکر خواهر زن
ا.ت: م.. مرسی
ب/ا: دخترم
ا.ت: جیمین بریم عمارت دیگه
جیمین: چیشده کوچولو
ا.ت: گفتم بریم
ا.ت دست جیمین و گرفت و کشید و از سالن بردش بیرون
جبمین: چت شده تو
ا.ت: هق.. هق... هق
جیمین: من فکر میکردم تو از اون دخترای لات و لوتی نگو اینم دختر دل نازک از اب در اومد
ا.ت: خفه شو بریم خونه.. هق.. هق
جیمین: باشه بابا
رفتن تو ماشین و سمت عمارت حرکت کردن
ا.ت: راستی چرا دستمو فشار دادی نزاشتی اجیمو صاف بغل کنم
جیمین: گریت بند اومد 😐
ا.ت: بگو غلط کردم
جیمین: نمیگم
ا.ت: بگو
جیمین: نمیگم
ا.ت: دارم برات
جیمین: هه😏
رسیدن عمارت
اجوما: مبارک باشه
ا.ت: مرسی😕
جیمین: مرسی.. اجوما میشه شب برام غذای مورد علاقمو درست کنی
ا.ت:*توی ذهنش:الان وقتشه انتقام بگیرم *شوهر جونم زنت برات درست میکنه 😉
جیمین: لازم نکرده اجوما درست میکنه
ا.ت چسبید به جیمین که اجوما گفت من فعلا مزاحم نشم بعدش رفت تو اشپز خونه
جیمین: چیکار میکنی😡
ا.ت: فکر کردی تلافی نمیکنم... بگو غلط کردم
جیمین: نمیگم
ا.ت جوری چسبید به جیمین که باعث تحریک جیمین شد
جیمین: ولم کن
جیمین ا.ت و حل داد و رفت بیرون
ا.ت: تا نگی غلط کردم ولت نمیکنم😌
ا.ت رفت تو اشپز خونه پیش اجوما
ا.ت: اجوما گشنمه
اجوما: براتون جاجانگمیون با سوشی درست کردم
ا.ت: وای اجوما عشقی میشه برام بزاری تا برم لباس عوض کنم
اجوما: اره عزیزم برو لباس عوض کن بیا
ا.ت رفت لپ اجوما رو بوس کرد و دوید رفت بالا تا لباس عوض کنه
ب/ج: چقدر اینا زود رفتن
ب/ا: ا.ت بخواطر اینکه منو نبینه رفتن
ب/ج: پیش میاد اشکال نداره
ب/ا: من برم لیا رو برسونم کافه و بیام شرکت
ب/ج: نه تو نرو جونگکوک میرسون
جونگکوک و لیا: چی!
ب/ا: خوبه پس جونگکوک تو ا.ت و ببر کافش پسرم
۱۱.۶k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.