رمان سونیک و شدو ( عشق پنهان) پارت ۲

راهنما= برای سونیک و شدو طبق پارت قبلی همینا هستن - _ ولی برای شخصیت های دیگه اسمشون نوشته میشه .
«سونیک ⚡💙💫 »
(داشتم همینطوری از صبح تا الان تو خونه راه میرفتم. حسابی استرس داشتم که الان شدو خوبه ؟ از من عصبانیه ؟ وووو )
امی- سونیک بسه چرا یگوشه نمیشینی ؟؟
- نمی‌تونم!
امی- حداقل بگو چی شده ؟
- هیچی نشده! میشه همش اینو نپرسی من خیلیم عالیمممم !!!! *داد زدن*
(به خودم اومدم دیدم همه زل زدن بهم ... سریع رفتم تو اتاقمو درو قفل کردم)
*تق تق! صدای در اتاق*
تیلز- سونیک میشه درو باز کنی ؟ ی کمک ازت می‌خوام!
*باز کردن در *
تیلز - ممنون!
*بستن در*
-هی تیلز این کاغذو وسایل برای چی تو دستته ؟
تیلز- هیس هییسسس اینا صحنه سازی بود برای اینکه شک نکنن
- منطقیه :/
تیلز- خب چیزی نمیخوای می‌خوام برم بیرون خرید
- نه چیزی نمیخوام ممنون...
«تیلز 🛠️💛»
- نه چیزی نمی‌خوام ممنون ...
(درحال حرف زدن سونیک چون خیلی آروم حرف زد سریع پشتمو کردم ب پا تختیش و یه کادو رو که روش بود برداشتم)
تیلز-عااا باشه. خدافظ
- خدافظ...
(از اتاقش که اومدم بیرون چندتا عدا درآوردم)
تیلز -خب ممنون سونیک! بالاخره حل شد!
(از خونه رفتم بیرون سوار هلیکوپترم شدم و....)
ادامه دارد...