پارت ۹
تقریبا همه اتفاقاتی که بین منو کوک افتاد رو بهش گفتم البته با سانسور کرد بعضی قسمت ها
+داداشم کوش
/اه آقا خوابه هنوز .. دیشب تا دیر وقت فعال بودیم
+… چی
/دختره عنتر منحرف داشیم گیم میزدیم
+اها برو صداش کن بیاد کارش دارم
/وا من چرا برم
+گمشو ببینم
با حرص از روی مبل پاشد و به سمت اتاق رفت تا جونگسو رو بیدار کنه
تو اتاق
/جونگسو بیدار شو
*…
/بیب بیدار شو دیگه
*همم خوابم میاد
/خواهر خلت اومده
*اها باشه … میتونه یکم هوووووووو م( خمیازه کشید ) منتظر باشه
/احمق جون یه ساعت اینجاست
*هوف
…
+اووو بالاخره شانزده از خواب دپاشدن
*سلام بر خر خونه
+هه خیلی خنده دار بود بیمزه
*کارم داشتی بیدارم کردی
+نه همینجوری گفتم یکم کرم بریزم
/یعنی این وسط من تلف شدم الکی الکی گفتی برم بیدارش کنم
+( مغررور نگاه میکنه )
*بالاخره من خواهر شوهر ایندتم
/من یه خواهر شوهر بهت نشون بدم
همینجوری داشت نگاه میکرد که یه دفعه دمپاییش و در آورد به طرفم دوید منم پاشدم دور خونه میدویدسم اون وسط هم که جونگسو گرفت خوابید دوباره
…
پارت بعد برای فرداش کیوتام 🫧😍
+داداشم کوش
/اه آقا خوابه هنوز .. دیشب تا دیر وقت فعال بودیم
+… چی
/دختره عنتر منحرف داشیم گیم میزدیم
+اها برو صداش کن بیاد کارش دارم
/وا من چرا برم
+گمشو ببینم
با حرص از روی مبل پاشد و به سمت اتاق رفت تا جونگسو رو بیدار کنه
تو اتاق
/جونگسو بیدار شو
*…
/بیب بیدار شو دیگه
*همم خوابم میاد
/خواهر خلت اومده
*اها باشه … میتونه یکم هوووووووو م( خمیازه کشید ) منتظر باشه
/احمق جون یه ساعت اینجاست
*هوف
…
+اووو بالاخره شانزده از خواب دپاشدن
*سلام بر خر خونه
+هه خیلی خنده دار بود بیمزه
*کارم داشتی بیدارم کردی
+نه همینجوری گفتم یکم کرم بریزم
/یعنی این وسط من تلف شدم الکی الکی گفتی برم بیدارش کنم
+( مغررور نگاه میکنه )
*بالاخره من خواهر شوهر ایندتم
/من یه خواهر شوهر بهت نشون بدم
همینجوری داشت نگاه میکرد که یه دفعه دمپاییش و در آورد به طرفم دوید منم پاشدم دور خونه میدویدسم اون وسط هم که جونگسو گرفت خوابید دوباره
…
پارت بعد برای فرداش کیوتام 🫧😍
۹.۳k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.