خون آشام و گرگینه
خون آشام و گرگینه
پارت ۷
.
ویو کوک
پاشدم دیدم ات نیست دویدم رفتم سمت اتاق ات که با چیزی که دیدم خشکم زد... در اتاقش باز بود و اتاق بهم ریخته بود و ات نبود و پنجره شکسته بود. خیلی ترسیدم اتاق رو داشتم دید میزدم که دیدم یه کاغذ و قلم افتاده زمین و چیزایی روش نوشته شده.
.
نوشته ی کاغذ
کمک کمک کمک
کانگ منو دزدـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
و یه عالمه جوهر روی کاغذ ریخته بود انگار با عجله نوشته شده بود.
ای کانگ عوضییییی میدونم باهات چیکار کنم(عصبی و داد)
.
قضیه ی کانگ
کوک با کانگ یه جنگ خیلی بد داشتن و تا الان با هم دشمنن و کانگ برای اینکه بخواد از کوک انتقام بگیره ات رو دزدیده.
.
کوک با عجله لباسش رو عوض کرد و رفت دنبال ات و خوبیش اینه که میدونست عمارت کانگ کجاست.
اون داشت می رفت سمت عمارت کانگ که ۴۰۰ متری عمارت بوی خون آشنایی حس کرد. فهمید که بوی خون اتست.
سریع دوید سمت عمارت و از اونجایی که خون آشامه تبدیل به خفاش شد و به سمت بوی خون حرکت کرد. رفت تا رسید بالای عمارت. پنجره باز بود و اون رفت داخل. تبدیل به انسان شد و دید ات یه گوشه با دست و پای بسته و زخمی یه گوشه افتاده از هوش رفته بود.
ویو ات
من صبح پاشدم رفتم تو اتاقم تا یکم جمع و جور کنم که یهو یه کانگ (ات از قبل کانگ رو میشناخت) اومد اتاق رو به ریخت منم ار فرصت استفاده کردم و یه نامه برای کوک نوشتم که اون دید و منو با یه دستمال بیهوش کرد. وقتی بیدار شدم دیدم توی عمارت دیکه ام و دست و پاهام بسته است. یهو کانگ اوند داخل و شلاق با خودش آورده بود انقد منو زد که از دست و پاهام خون میومد و بیهوش شدم.
پارت ۷ تماممممم
دو نفر منو جر دادن برای همین گذاشتم💞😂😂
شرطا: ۷ کامنت
پارت ۷
.
ویو کوک
پاشدم دیدم ات نیست دویدم رفتم سمت اتاق ات که با چیزی که دیدم خشکم زد... در اتاقش باز بود و اتاق بهم ریخته بود و ات نبود و پنجره شکسته بود. خیلی ترسیدم اتاق رو داشتم دید میزدم که دیدم یه کاغذ و قلم افتاده زمین و چیزایی روش نوشته شده.
.
نوشته ی کاغذ
کمک کمک کمک
کانگ منو دزدـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
و یه عالمه جوهر روی کاغذ ریخته بود انگار با عجله نوشته شده بود.
ای کانگ عوضییییی میدونم باهات چیکار کنم(عصبی و داد)
.
قضیه ی کانگ
کوک با کانگ یه جنگ خیلی بد داشتن و تا الان با هم دشمنن و کانگ برای اینکه بخواد از کوک انتقام بگیره ات رو دزدیده.
.
کوک با عجله لباسش رو عوض کرد و رفت دنبال ات و خوبیش اینه که میدونست عمارت کانگ کجاست.
اون داشت می رفت سمت عمارت کانگ که ۴۰۰ متری عمارت بوی خون آشنایی حس کرد. فهمید که بوی خون اتست.
سریع دوید سمت عمارت و از اونجایی که خون آشامه تبدیل به خفاش شد و به سمت بوی خون حرکت کرد. رفت تا رسید بالای عمارت. پنجره باز بود و اون رفت داخل. تبدیل به انسان شد و دید ات یه گوشه با دست و پای بسته و زخمی یه گوشه افتاده از هوش رفته بود.
ویو ات
من صبح پاشدم رفتم تو اتاقم تا یکم جمع و جور کنم که یهو یه کانگ (ات از قبل کانگ رو میشناخت) اومد اتاق رو به ریخت منم ار فرصت استفاده کردم و یه نامه برای کوک نوشتم که اون دید و منو با یه دستمال بیهوش کرد. وقتی بیدار شدم دیدم توی عمارت دیکه ام و دست و پاهام بسته است. یهو کانگ اوند داخل و شلاق با خودش آورده بود انقد منو زد که از دست و پاهام خون میومد و بیهوش شدم.
پارت ۷ تماممممم
دو نفر منو جر دادن برای همین گذاشتم💞😂😂
شرطا: ۷ کامنت
۱۰.۴k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.