وقتی تو رو به یکی دیگه ترجیح داد
اشکام روی صورتم میومدن اسمان هم حالش مثل من بد بود و داشت گریه میکرد باران شدت گرفته بود به خاطراتمون فکر میکردم چقدر خوشحال بودیم قبل از اینه اون اینکارا بکنه
فلش بک
ویو ات
سلام من جئون ات هستم دو ساله با کوک ازدواح کردم اما اون دوماه که همش دیر میاد نونه رفتارش باهام سرده و همش داد میزنه پس تصمیم گرفتم یهروز صبح دنبالش بکنم
سریع کتو شلوارش را پوشید و راه افتاد و رفت پشت سرش رفتم رسیدیم به یه خانه رفت سمت خانه زنگ زد زه دختر با لباس خیلی باز و رژ لب قرمز پرنگ که کوک همیشه بدش میامد در را باز کرد و بوسیدش و بغلش کرد بغلض کردم رفتم سمت ختنه در را هی میکوبیدم تا باز کنه وقتی باز کرد کوک با چشماب بستهداشت به دختره میخندید وقتی برگشت و با چشای گریون من مواجهشد خنده تز رو ابش محو شد داد از تو این جا چه غلطی میکنی هیچی نگفتم یه سیلی بهش زدم از ساعت دو تا حالا تو کوچه ها مگشتم دوستام بهم زنگ میزدن امت هیچکدوم از کوک نبود پس اون منا به یه هرزه ترجیح داد باشه رفتم روی پشت بوم جایی که باهم اشنا شدیم چون قبلا مخواستم خودکشی کنم اون منا نجات داد الان دیگه نیست رفت نشستم بالا پشت بوم مردم که تمش داد میزدن میگفتن دخترم بیا پایین پلیس اومده بود اونجا اتش نشانی اومد اورژانس اومد ولی هیچکس بین اونا کوک نبود پس رفتم از لبه دور شدم با شدت پریدم و دیگه هیچ چیز رت حس نکرم
پنج سال بعد
ویو کوک
تازه به اشتباهم پی ذردم عشق زندگیم فرشتهام مرد چون من اونا به یه هرزه که متا به خاطر پولم میخواست ترجیح دادم امیدوارم اون دنیا ما ببخشی کنار قبر ات خوابید چشاشا بست اون یه عالمه قرص باهام خورده بود
فلش بک
ویو ات
سلام من جئون ات هستم دو ساله با کوک ازدواح کردم اما اون دوماه که همش دیر میاد نونه رفتارش باهام سرده و همش داد میزنه پس تصمیم گرفتم یهروز صبح دنبالش بکنم
سریع کتو شلوارش را پوشید و راه افتاد و رفت پشت سرش رفتم رسیدیم به یه خانه رفت سمت خانه زنگ زد زه دختر با لباس خیلی باز و رژ لب قرمز پرنگ که کوک همیشه بدش میامد در را باز کرد و بوسیدش و بغلش کرد بغلض کردم رفتم سمت ختنه در را هی میکوبیدم تا باز کنه وقتی باز کرد کوک با چشماب بستهداشت به دختره میخندید وقتی برگشت و با چشای گریون من مواجهشد خنده تز رو ابش محو شد داد از تو این جا چه غلطی میکنی هیچی نگفتم یه سیلی بهش زدم از ساعت دو تا حالا تو کوچه ها مگشتم دوستام بهم زنگ میزدن امت هیچکدوم از کوک نبود پس اون منا به یه هرزه ترجیح داد باشه رفتم روی پشت بوم جایی که باهم اشنا شدیم چون قبلا مخواستم خودکشی کنم اون منا نجات داد الان دیگه نیست رفت نشستم بالا پشت بوم مردم که تمش داد میزدن میگفتن دخترم بیا پایین پلیس اومده بود اونجا اتش نشانی اومد اورژانس اومد ولی هیچکس بین اونا کوک نبود پس رفتم از لبه دور شدم با شدت پریدم و دیگه هیچ چیز رت حس نکرم
پنج سال بعد
ویو کوک
تازه به اشتباهم پی ذردم عشق زندگیم فرشتهام مرد چون من اونا به یه هرزه که متا به خاطر پولم میخواست ترجیح دادم امیدوارم اون دنیا ما ببخشی کنار قبر ات خوابید چشاشا بست اون یه عالمه قرص باهام خورده بود
۵.۹k
۱۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.