₽=⁹
خیلی خوشحال بودم بلاخره کسی رو پیدا کردم که عاشقش بودم....
5سال بعد
لیان(پسر لینساس و جیمین)
صبح
لینساس ویو
با صدای در زدن از خواب بلند شدم گفتم بله
لیان:مامی جونم میسه بیام تو
لینساس:نگاهی به وضع خودمو جیمین انداختم هردومون لخ*ت بودیم
لینساس:مامان جانم یک دقه واستا الان خودم میام
سریع لباس و شرتکمو پوشیدمو روی ل*ب جیمین یک بو*سه گذاشتم و از اتاق اومدم بیرون
لینساس:صبح بخیر پسر خوشگلم
لیان:صبح بخیل مامی ژولم
لینساس:الاهی قربون اون حرف زدنت بشم من
لیان:مامی ژولم اجوما ژون گف بیاین سل میز ولی دفت من بهتون بدم
لینساس:باشه خوشگلم بیا بریم سر میز
باهم رفتیم سر میز که جیمین با موهای برق گرفته و صورت پف کرده و بالا تنه لخ*ت اومد سر میز اخه همچین ادم کیوتی چمدلی میتونه بزرگ ترین مافیا باشه
#وانشات
#فیک
#فکیشن
#فیلم
#پست_جدید
5سال بعد
لیان(پسر لینساس و جیمین)
صبح
لینساس ویو
با صدای در زدن از خواب بلند شدم گفتم بله
لیان:مامی جونم میسه بیام تو
لینساس:نگاهی به وضع خودمو جیمین انداختم هردومون لخ*ت بودیم
لینساس:مامان جانم یک دقه واستا الان خودم میام
سریع لباس و شرتکمو پوشیدمو روی ل*ب جیمین یک بو*سه گذاشتم و از اتاق اومدم بیرون
لینساس:صبح بخیر پسر خوشگلم
لیان:صبح بخیل مامی ژولم
لینساس:الاهی قربون اون حرف زدنت بشم من
لیان:مامی ژولم اجوما ژون گف بیاین سل میز ولی دفت من بهتون بدم
لینساس:باشه خوشگلم بیا بریم سر میز
باهم رفتیم سر میز که جیمین با موهای برق گرفته و صورت پف کرده و بالا تنه لخ*ت اومد سر میز اخه همچین ادم کیوتی چمدلی میتونه بزرگ ترین مافیا باشه
#وانشات
#فیک
#فکیشن
#فیلم
#پست_جدید
۱۱۱.۷k
۲۴ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.