بیبی من p3
(ویو جیمین)
ات رو تو بغلم گرفتم و خیلی خوشحال بودم ک داریم بهم نزدیک میشیم
( ویو ات)
تو بغل جیمین احساس آرامشی میکردم یعنی نکنه من عاشقش شدم نه نه چی داری میگی ات داشتم فکر میکردم ک خوابم برد
_هی خوابیدی؟
خوابیده
(پرش زمان به صبح)
صبح از خواب پاشدم ک دیدم جیمین کنارم خوابیده دلم تند زد ولی یه لحظه فکر فرار به سرم زد رفتم سمت پنجره و بازش کردم که
_کجااااااا فک کردی حواسم به تو نیس
+واییییییییییی نهههههه(تو ذهنش)
(ویو جیمین)
ازینکه دیدم ات میخواست فرار خونه اعصابم خورد شد داشتم کنترلم از دست میدادم
_برو بشین سر جاتتتتت(با داد)
+اینکه سرم داد زد بغضم ترکید و یه لحظه ترسیدم و رفتم نشستم
_فکر فرار به سرت نزنه نمیتونی نمیتونی فرار کنی (از اتاق رفت)
+داشتم گریه میکردم ک جیمین اومد تو
_امشب یه لباس قشنگ بپوش و به خودت برس چند نفر میخوان بیان خونمون
+باشه
(ویو ات)
رفتم میکاپ کردم و رفتم لباس ساده پوشیدم و رفتم پایین
_چه خوشگل شدی عشقم
+من عشق تو نیستم
_خیلی خب بابا بیا بشین
+رفتیم نشستین ک دیدم یه پسر با ی دختر اومدن
(علامت جونگ کوک#)
(علامت لونا$)
& سلام
$سلام
_سلام
+سلام
_ خوب هستین؟
&ممنون
$خوبیم مرسی
&خب جیمین این دختره کیه؟
_الان نمیشه گفت بعدا بهت میگم
&اوکی
_من برم الان میام
$منم الان میام
(ویو ات)
جونگ کوک رفت اتاقش ک دیدم لونا رفت دنبالش ک رفتم پشت در وایسادم بفهمم چی میگن
_لونا برو بیرون اینجا چیکار میکنی
$منو بیرون میکنی ددی خیلی دوست دارم باهام باش قول میدم جونگ کوک نفهمه
+با چیزی ک گفت حس کردم باهام سست شدن دیگ توان راه رفتن ندارم ولی نمیدونم چرا بهم برخورد فهمیدم ک عاشق جیمین شدم فقط غرورم اجازه نمیداد بهش رو بدم
_برو بیرون لونااااا(با داد)
$اینبار میرم ددی ولی دفعه ی بعد نه
+سریع رفتم قایم شدم تا منو نبینه
ات رو تو بغلم گرفتم و خیلی خوشحال بودم ک داریم بهم نزدیک میشیم
( ویو ات)
تو بغل جیمین احساس آرامشی میکردم یعنی نکنه من عاشقش شدم نه نه چی داری میگی ات داشتم فکر میکردم ک خوابم برد
_هی خوابیدی؟
خوابیده
(پرش زمان به صبح)
صبح از خواب پاشدم ک دیدم جیمین کنارم خوابیده دلم تند زد ولی یه لحظه فکر فرار به سرم زد رفتم سمت پنجره و بازش کردم که
_کجااااااا فک کردی حواسم به تو نیس
+واییییییییییی نهههههه(تو ذهنش)
(ویو جیمین)
ازینکه دیدم ات میخواست فرار خونه اعصابم خورد شد داشتم کنترلم از دست میدادم
_برو بشین سر جاتتتتت(با داد)
+اینکه سرم داد زد بغضم ترکید و یه لحظه ترسیدم و رفتم نشستم
_فکر فرار به سرت نزنه نمیتونی نمیتونی فرار کنی (از اتاق رفت)
+داشتم گریه میکردم ک جیمین اومد تو
_امشب یه لباس قشنگ بپوش و به خودت برس چند نفر میخوان بیان خونمون
+باشه
(ویو ات)
رفتم میکاپ کردم و رفتم لباس ساده پوشیدم و رفتم پایین
_چه خوشگل شدی عشقم
+من عشق تو نیستم
_خیلی خب بابا بیا بشین
+رفتیم نشستین ک دیدم یه پسر با ی دختر اومدن
(علامت جونگ کوک#)
(علامت لونا$)
& سلام
$سلام
_سلام
+سلام
_ خوب هستین؟
&ممنون
$خوبیم مرسی
&خب جیمین این دختره کیه؟
_الان نمیشه گفت بعدا بهت میگم
&اوکی
_من برم الان میام
$منم الان میام
(ویو ات)
جونگ کوک رفت اتاقش ک دیدم لونا رفت دنبالش ک رفتم پشت در وایسادم بفهمم چی میگن
_لونا برو بیرون اینجا چیکار میکنی
$منو بیرون میکنی ددی خیلی دوست دارم باهام باش قول میدم جونگ کوک نفهمه
+با چیزی ک گفت حس کردم باهام سست شدن دیگ توان راه رفتن ندارم ولی نمیدونم چرا بهم برخورد فهمیدم ک عاشق جیمین شدم فقط غرورم اجازه نمیداد بهش رو بدم
_برو بیرون لونااااا(با داد)
$اینبار میرم ددی ولی دفعه ی بعد نه
+سریع رفتم قایم شدم تا منو نبینه
۱۴.۰k
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.