@N.o.v.e.l
@N.o.v.e.l
رمان شوهر عوضی من
پارت بیست و هفت
لباسمو خریدم و پوشیدم خیلی بهم میومد
رفتم ارایشگاه نیم ساعت طول کشید
آرایشگر:ارایشتون تموم شد
لی نا:باشه ممنون
از ارایشگاه اومدم بیرون سوار ماشینم شدم
رفتم به شرکت لو هان
لی نا:سلام با آقای لو هان وو قرار ملاقات داشتم
کارمند:خانم یان ژانگ؟
لی نا:بله خودم هستم
کارمند:آقای وو منتطر شما هستن توی اتاقشون منتطر شما هستن دنبالم بیاین
در اتاق در زدم
لو هان:بیا تو
لی نا:سلام آقای وو
از دیدنم تعجب کرد از جاش بلند شد
لو هان: بازم تو!
لی نا:ببخشید دفعه قبل هم گفتم منو میشناسین
لو هان:این مسخره بازی هارو رو بس کن لی نا
کارمند:آقای وو ایشون خانم یان ژانگ هستن
لو هان:چی!یعنی چی خانم یان ژانگ هستن
کارمند:مگه شما با طراح معروف خانم یان ژانگ قرار نداشتین ایشون خانم یانگ ژان هستن
لو هان:باشه تو برو بیرون خودم رسیدگی میکنم
یعنی الان تو نمیدونی من کی هستم
لی نا:لطفا درست صحبت کنین وگرنه قراردادمون دو امضاء نمیکنم بعدشم شمارو میشناسم شما آقای لو هان وو مگه نیستین
لو هان:فکر کردی من احمقم
لی نا:چی دارین میگین واقعا خجالت میکشم با شما قرارداد ببندم قرار داد رو رد میکنم
امیدوارم دیگه همدیگرو ملاقات نکنیم
لو هان:نه وایستا باشه بیا قرار داد رو امضاء کنیم من انگار شمارو با یکی اشتباه گرفتن ولی خیلی شبیه به لی نا هستین
لی نا:دیگه نمیخوام اسمی از لی نا بشنوم وگرنه همینجا قرداد رو پاره میکنم
لو هان:باشه
لو هان توی فکر فرو رفت و گفت
لو هان:امشب رو باید بمونید و طرح بکشین اعتراض هم نمیخوام خانم یان
لی نا:ااااممم نمیدونم چی بگم والا ولی پسرم خونه تنهاست
لو هان:پسرت!
لی نا:آره پسرم چطور مگه
لو هان:هیچی همینطوری گفتم
رمان شوهر عوضی من
پارت بیست و هفت
لباسمو خریدم و پوشیدم خیلی بهم میومد
رفتم ارایشگاه نیم ساعت طول کشید
آرایشگر:ارایشتون تموم شد
لی نا:باشه ممنون
از ارایشگاه اومدم بیرون سوار ماشینم شدم
رفتم به شرکت لو هان
لی نا:سلام با آقای لو هان وو قرار ملاقات داشتم
کارمند:خانم یان ژانگ؟
لی نا:بله خودم هستم
کارمند:آقای وو منتطر شما هستن توی اتاقشون منتطر شما هستن دنبالم بیاین
در اتاق در زدم
لو هان:بیا تو
لی نا:سلام آقای وو
از دیدنم تعجب کرد از جاش بلند شد
لو هان: بازم تو!
لی نا:ببخشید دفعه قبل هم گفتم منو میشناسین
لو هان:این مسخره بازی هارو رو بس کن لی نا
کارمند:آقای وو ایشون خانم یان ژانگ هستن
لو هان:چی!یعنی چی خانم یان ژانگ هستن
کارمند:مگه شما با طراح معروف خانم یان ژانگ قرار نداشتین ایشون خانم یانگ ژان هستن
لو هان:باشه تو برو بیرون خودم رسیدگی میکنم
یعنی الان تو نمیدونی من کی هستم
لی نا:لطفا درست صحبت کنین وگرنه قراردادمون دو امضاء نمیکنم بعدشم شمارو میشناسم شما آقای لو هان وو مگه نیستین
لو هان:فکر کردی من احمقم
لی نا:چی دارین میگین واقعا خجالت میکشم با شما قرارداد ببندم قرار داد رو رد میکنم
امیدوارم دیگه همدیگرو ملاقات نکنیم
لو هان:نه وایستا باشه بیا قرار داد رو امضاء کنیم من انگار شمارو با یکی اشتباه گرفتن ولی خیلی شبیه به لی نا هستین
لی نا:دیگه نمیخوام اسمی از لی نا بشنوم وگرنه همینجا قرداد رو پاره میکنم
لو هان:باشه
لو هان توی فکر فرو رفت و گفت
لو هان:امشب رو باید بمونید و طرح بکشین اعتراض هم نمیخوام خانم یان
لی نا:ااااممم نمیدونم چی بگم والا ولی پسرم خونه تنهاست
لو هان:پسرت!
لی نا:آره پسرم چطور مگه
لو هان:هیچی همینطوری گفتم
۳.۹k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.