پارت ۱۳
ویو جیمین
نشستیم منتزر ا.ت (دیگه خودتون میدونید گشادیم میشه بنویسم)وقتی ا.ت رفت از شوگا پرسیدم
جیمین . شوگا تو چیت شده بود چرا داشتی ازم تعریف میکردی اونم جلو چشم ا.ت
شوگا . خوب راستش امروز صبح رو کاناپه که نشسته بودیم شروع کردم به فکر کردن با خدم گفتم ا.ت که بلآخره باید ازدواج بکنه و منم حق ندارم بگم که نباید ازدواج کنه و تو هم عاشقشی و از من حرف شنوی داری و بهترین کسی هستی که میتونه با ا.ت باشه پس بیا با هم تلاش کنیم کاری کنیم که ا.ت عاشقت بشه
نشستیم منتزر ا.ت (دیگه خودتون میدونید گشادیم میشه بنویسم)وقتی ا.ت رفت از شوگا پرسیدم
جیمین . شوگا تو چیت شده بود چرا داشتی ازم تعریف میکردی اونم جلو چشم ا.ت
شوگا . خوب راستش امروز صبح رو کاناپه که نشسته بودیم شروع کردم به فکر کردن با خدم گفتم ا.ت که بلآخره باید ازدواج بکنه و منم حق ندارم بگم که نباید ازدواج کنه و تو هم عاشقشی و از من حرف شنوی داری و بهترین کسی هستی که میتونه با ا.ت باشه پس بیا با هم تلاش کنیم کاری کنیم که ا.ت عاشقت بشه
۳.۰k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.