وقتی عاشق مدیرت میشی پارت ۳
و بعد رفتم تو اتاقم و لباسام رو عوض کردم
و میکاپم رو پاک کردم و شام درست کردم و خوردم ، رفتم حموم لباش پوشیدم و موهامو خشک کردم و روتین شب هم رو انجام دادم و خوابیدم....
جونگ کوک ویو
کارای شرکت که تموم شد بادیگردم رو صدا کردم و منو برد تا عمارت (خونه ی کوکی) برد
و لباس رو عوض کردم و خدمتکار شامم رو آورد و خوردم، میخواستم که بخوابم که یاد اون دختر که امروز اولین روز کاریش بود افتادم...
دختر خیلی کیوتیه و زمانی که ناراحت شد خیلی کیوت شد... نه جونگ کوک اون یه کارمنده آدم که عاشق کارمندش نمیشه
یون جی ویو
ساعت ۱۰:۰۰ بیدارم شدم صبحانه خوردم و حمام رفتم و لباس پوشیدم ..... خداروشکر ساعت۱۰:۳۰ شده بود
سریع رسیدم کمپانی و یک ربع هم زود تر رسیدم به منشی سلام کردم و رفتم سمت
اتاق رئیس و پروژه هارو دادم و.....
کپی ممنوع❌
شرط ۵ لایک ۴ کامنت ۱ فالو
و میکاپم رو پاک کردم و شام درست کردم و خوردم ، رفتم حموم لباش پوشیدم و موهامو خشک کردم و روتین شب هم رو انجام دادم و خوابیدم....
جونگ کوک ویو
کارای شرکت که تموم شد بادیگردم رو صدا کردم و منو برد تا عمارت (خونه ی کوکی) برد
و لباس رو عوض کردم و خدمتکار شامم رو آورد و خوردم، میخواستم که بخوابم که یاد اون دختر که امروز اولین روز کاریش بود افتادم...
دختر خیلی کیوتیه و زمانی که ناراحت شد خیلی کیوت شد... نه جونگ کوک اون یه کارمنده آدم که عاشق کارمندش نمیشه
یون جی ویو
ساعت ۱۰:۰۰ بیدارم شدم صبحانه خوردم و حمام رفتم و لباس پوشیدم ..... خداروشکر ساعت۱۰:۳۰ شده بود
سریع رسیدم کمپانی و یک ربع هم زود تر رسیدم به منشی سلام کردم و رفتم سمت
اتاق رئیس و پروژه هارو دادم و.....
کپی ممنوع❌
شرط ۵ لایک ۴ کامنت ۱ فالو
۲۲.۶k
۳۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.