وقتی عضو نهمی و هر دوشون...p2
وقتی عضو نهمی و هر دوشون...p2
#سونگمین #لینو #درخواستی #استری_کیدز
_خودت بگو ا/ت کدوم یکی از مارو انتخاب میکنی؟!
واقعا سوال سختی بود دوتاشونم به اندازه کافی دوست داشتی اما مسئلع این بود که میترسیدی ناراحت بشن یا بهشون اسیب برسونی!
سرت را با ناراحتی اوردی پایین و شروع به قدم زدن کردی
= نمیدونم...
اون دوتارو تنها گذاشتی و به مکان دیگه ای رفتی
حالا فقط لینو و سونگمین بودی
لینو چند قدم به سونگمین نزدیک شد
× چرا..پیدات شد ها؟!(بلند)
_ من بهت گفته بودم که..ازش دست نمیکشم!
لینو با اعصبانیت از یقه سونگمین گرفت و با خشمگین و همینطور صدای بلندی جوابشو داد
× لعنتی...اون تورو انتخاب نمیکنه!
_ اونم...* از یقه لینو گرفت* تورو انتخاب نمیکنه خیالت راحت!
لینو سونگمینو هل داد و روی اون افتاد یک مشت به صورتش کبوند
×هه...انقدر مطمئن نباش!
با شنیدن صدای تو دوتاشونم نگاهشو دادن به تو
= بسه...پسرا بسه!! من..من..هیچکدومتون رو انتخاب نمیکنم پس تمومش کنید این کارِ مزخرفو!
دوتاشونم سنگینی ای توی سینه هاشون حس کردن..اینکه جلوی هم خراب شدن دردناک بود..از اون موضوع خیلی گذشته بود..لینو باهات سرد بود...سونگمین هم میشه گفت اصلا باهات حرف نمیزد!..با خودت فکر میکردی که کار اشتباهی کردی؟!
به خودت همش و همش لعنت میفرستادی...که چرا رابطه تون این شد؟
( خب خب...امیدوارم فحش کشم نکنید...قرار نیست که همیشه هم بهمدیگه برسن مگه نه؟🌚)
#سونگمین #لینو #درخواستی #استری_کیدز
_خودت بگو ا/ت کدوم یکی از مارو انتخاب میکنی؟!
واقعا سوال سختی بود دوتاشونم به اندازه کافی دوست داشتی اما مسئلع این بود که میترسیدی ناراحت بشن یا بهشون اسیب برسونی!
سرت را با ناراحتی اوردی پایین و شروع به قدم زدن کردی
= نمیدونم...
اون دوتارو تنها گذاشتی و به مکان دیگه ای رفتی
حالا فقط لینو و سونگمین بودی
لینو چند قدم به سونگمین نزدیک شد
× چرا..پیدات شد ها؟!(بلند)
_ من بهت گفته بودم که..ازش دست نمیکشم!
لینو با اعصبانیت از یقه سونگمین گرفت و با خشمگین و همینطور صدای بلندی جوابشو داد
× لعنتی...اون تورو انتخاب نمیکنه!
_ اونم...* از یقه لینو گرفت* تورو انتخاب نمیکنه خیالت راحت!
لینو سونگمینو هل داد و روی اون افتاد یک مشت به صورتش کبوند
×هه...انقدر مطمئن نباش!
با شنیدن صدای تو دوتاشونم نگاهشو دادن به تو
= بسه...پسرا بسه!! من..من..هیچکدومتون رو انتخاب نمیکنم پس تمومش کنید این کارِ مزخرفو!
دوتاشونم سنگینی ای توی سینه هاشون حس کردن..اینکه جلوی هم خراب شدن دردناک بود..از اون موضوع خیلی گذشته بود..لینو باهات سرد بود...سونگمین هم میشه گفت اصلا باهات حرف نمیزد!..با خودت فکر میکردی که کار اشتباهی کردی؟!
به خودت همش و همش لعنت میفرستادی...که چرا رابطه تون این شد؟
( خب خب...امیدوارم فحش کشم نکنید...قرار نیست که همیشه هم بهمدیگه برسن مگه نه؟🌚)
۱۹.۵k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.