Hard love. Part 5
ویو ته
چشامو باز کردم سرم به شدت درد میکرد حتما به خاطر بیهوشیه وقتی ویندوزم بالا اومد دیدم دستو پاهامو بستن
ته:چرا اینجا انقد سرده و تاریکه ؟
اصن من کجام ؟
حال جیمین خوبه
ویو ته
کلی سوال داشتم که یهو یه یکی اومد داخل برقارو روشن کرد اوفف چقد جذابه روش مث خر کراش زدم
ذهن ته: خاک تو سرت کنن که تو همچین شرایطی هم کراش میزنی
مرد : اووو پس تو باید کیم تهیونگ باشی
تهیونگ : ت تو منو از کجا م میشناسی
مرد : لازم نیس لکنت داشته باشی کاریت ندارم
تهیونگ : ینی چی منو اوردی اینجا بستیم بعد بم میگی کاریت ندارم
مرد: اومم نمیدونم به هر حال ارباب گفت که فقط تو رو بدزدم بزار خود ارباب بیاد از خودش بپرس بت میگه
تهیونگ : ببینم ارباب چه خریه اصن اسم خودت چیه هان
مرد : اسمم جکسونه
ته : وایسا ببینم چرا ارباب گف منو بدز..... یااااااا کره بز با توام داری کجا میری (تهیونگ چه زود پسر خاله شد😂)
جکسون: یه حرفو که دو بار نمیزنن گفتم صبر کن تا خودش بیاد
ته : گفتم خودش بیاد ( اداشو درآورد )
جکسون : حیف که کار دارم وگرنه بت حالی میکردم
(اینو گفتو درو محکم بست)
ته : هایشش معلوم نی اینجا چه خبره اصن اربابش کیه
هوففففف
اصن جیمین کجاس
ایکاش حداقل برقو خاموش میکرد اینطوری بهتر بود
همینطور که داشتم اطرافمو آنالیز میکرم چشمم خور به یه شیشه تیز که انگار از شکسته اینه روبه روم تو اتاق بود همون موقع چشام برق زد با مکافات به سمتش رفتمو سعی کردم تو دستم بگیرمش وقتی رسیدم بش خودمی با صندلی پرت کردم رو زمین سعی کردن شیشه رو تو دستم بگیرمو دستامو باز کنم
تهیونگ: عایشششش همینه شیشه خوشگل بدو ۱،۲،۳
فایتینگ همینه به پنجره روبه روم خیره شدم با زمین ارتفاع چندانی نداش پس پریدم پایین بدون توجه به چیزی
فقط با دیدن در چشامو بستمو میدیدم خیلی فاصله داشت اما اهمیت ندادم فقط دویدم
همینطور که میدوییدم یهو یه چیزی با پام گیر کرد میخواستم بیوفتم رو یکی که یهو جا خالی داد عوضی
محکم با زمین برخورد کردم
ته: اههههه پامم ایییییی
مرد : جایی تشریف میبردی کیم تهیونگ (سرد)
ته : هن! چرا اینجا همه اسم منون میدونن معروف بودم نمیدونستم اییییییی پامممم
مرد: هه! هم خود راضی هم نازک نارنجی (سرد)
ته : یااا من نازک نارنجی ام اصن تو کی که اینجوری با من حرف میزنی
مرد : زبون درازم که هستی هوففف فعلا اینو به من جواب بده کدوم گوری میخواستی ( لحن سرد ولی عصبانی )
ویو ته
با سختی از جام بلند شدمو باهاش چشم تو چشم شدم
.
ودف چقدر جذابههععععععع عرررر این از جکسونم جذاب تره
مغز ته ته : هه ازین دوس پسرام ندارم چه برسه به دختر
ویوته
سرمو تکون دادم تا همه ی فکرام از سرم بره بیرون که یهو گف
مرد: هوفففف این دفه رو چشم پوشی میکنم ولی قول نمیدم سری بعدی سالم بمونه کیم تهیونگ ( سرد و با پوزخند )
ویو ادمین
سیلامممممم به همهگییییییییی
خوب خوب دوستان میخوام برا پارت بعدی شرط بزارم
یاع یاع یاع یاع 👹👹
شرطا
۱۰ کامنت
7 لایک
برید تو خماری یوهاهاهاهاها😈😂
چشامو باز کردم سرم به شدت درد میکرد حتما به خاطر بیهوشیه وقتی ویندوزم بالا اومد دیدم دستو پاهامو بستن
ته:چرا اینجا انقد سرده و تاریکه ؟
اصن من کجام ؟
حال جیمین خوبه
ویو ته
کلی سوال داشتم که یهو یه یکی اومد داخل برقارو روشن کرد اوفف چقد جذابه روش مث خر کراش زدم
ذهن ته: خاک تو سرت کنن که تو همچین شرایطی هم کراش میزنی
مرد : اووو پس تو باید کیم تهیونگ باشی
تهیونگ : ت تو منو از کجا م میشناسی
مرد : لازم نیس لکنت داشته باشی کاریت ندارم
تهیونگ : ینی چی منو اوردی اینجا بستیم بعد بم میگی کاریت ندارم
مرد: اومم نمیدونم به هر حال ارباب گفت که فقط تو رو بدزدم بزار خود ارباب بیاد از خودش بپرس بت میگه
تهیونگ : ببینم ارباب چه خریه اصن اسم خودت چیه هان
مرد : اسمم جکسونه
ته : وایسا ببینم چرا ارباب گف منو بدز..... یااااااا کره بز با توام داری کجا میری (تهیونگ چه زود پسر خاله شد😂)
جکسون: یه حرفو که دو بار نمیزنن گفتم صبر کن تا خودش بیاد
ته : گفتم خودش بیاد ( اداشو درآورد )
جکسون : حیف که کار دارم وگرنه بت حالی میکردم
(اینو گفتو درو محکم بست)
ته : هایشش معلوم نی اینجا چه خبره اصن اربابش کیه
هوففففف
اصن جیمین کجاس
ایکاش حداقل برقو خاموش میکرد اینطوری بهتر بود
همینطور که داشتم اطرافمو آنالیز میکرم چشمم خور به یه شیشه تیز که انگار از شکسته اینه روبه روم تو اتاق بود همون موقع چشام برق زد با مکافات به سمتش رفتمو سعی کردم تو دستم بگیرمش وقتی رسیدم بش خودمی با صندلی پرت کردم رو زمین سعی کردن شیشه رو تو دستم بگیرمو دستامو باز کنم
تهیونگ: عایشششش همینه شیشه خوشگل بدو ۱،۲،۳
فایتینگ همینه به پنجره روبه روم خیره شدم با زمین ارتفاع چندانی نداش پس پریدم پایین بدون توجه به چیزی
فقط با دیدن در چشامو بستمو میدیدم خیلی فاصله داشت اما اهمیت ندادم فقط دویدم
همینطور که میدوییدم یهو یه چیزی با پام گیر کرد میخواستم بیوفتم رو یکی که یهو جا خالی داد عوضی
محکم با زمین برخورد کردم
ته: اههههه پامم ایییییی
مرد : جایی تشریف میبردی کیم تهیونگ (سرد)
ته : هن! چرا اینجا همه اسم منون میدونن معروف بودم نمیدونستم اییییییی پامممم
مرد: هه! هم خود راضی هم نازک نارنجی (سرد)
ته : یااا من نازک نارنجی ام اصن تو کی که اینجوری با من حرف میزنی
مرد : زبون درازم که هستی هوففف فعلا اینو به من جواب بده کدوم گوری میخواستی ( لحن سرد ولی عصبانی )
ویو ته
با سختی از جام بلند شدمو باهاش چشم تو چشم شدم
.
ودف چقدر جذابههععععععع عرررر این از جکسونم جذاب تره
مغز ته ته : هه ازین دوس پسرام ندارم چه برسه به دختر
ویوته
سرمو تکون دادم تا همه ی فکرام از سرم بره بیرون که یهو گف
مرد: هوفففف این دفه رو چشم پوشی میکنم ولی قول نمیدم سری بعدی سالم بمونه کیم تهیونگ ( سرد و با پوزخند )
ویو ادمین
سیلامممممم به همهگییییییییی
خوب خوب دوستان میخوام برا پارت بعدی شرط بزارم
یاع یاع یاع یاع 👹👹
شرطا
۱۰ کامنت
7 لایک
برید تو خماری یوهاهاهاهاها😈😂
۵.۳k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.