فیک اشتباه جوانی پارت ۱۴
◈ᴬ ᵐᶦˢᵗᵃᵏᵉ ᵒᶠ ʸᵒᵘᵗʰ ◈
ᴾᵃʳᵗ ¹⁴
◆◇◇◇◇◇◇◇◇◇◆
-اقا این مشکلش زیاد شاید فردا درست شه
جولیا: چی
کوک: باشه خانم کیم بیا یه تاکسی بگیریم
جولیا: باشه
*تعمیر کارا با موتور اوندند*
-اینجا این وقت موتور گیر نمیاد
کوک: خوب اینجا هتلی چیزی هست
-بله
*تعمیر کار بهشون ادرس هتل رو داد و کوک و جولیا رفتند*
کوک: لطفا میشه دو تا اتاق بدید
- متاسفم ولی فقط یه اتاق داریم
کوک: باشه
-اتاق به اسم کی باشه
کوک: جئون جونگ کوک
-بفرمایید اینم کلید اتاقتون
کوک: ممنون بیا بریم خانوم کیم
جولیا: باشه
رفتیم اتاق دیدم اتاقش کوچیکه اما خوبه بد نبود اما هیچ جا خونه ی خود ادم نمیشه
کوک: شما رو تخت بخوابین من رو کاناپه
جولیا: نه این چه حرفیه مت رو کاناپه شما رو تخت بخوابین
کوک: نع نمیشه
جولیا: ببینید اتاق رو شما گرفتین شما رو تخت میخوابین من رو کاناپه
رییس زود رفت رو کاناپه دراز کشید
کوک: اگه میخوایین الان بیایید
جولیا: نه ممنون
رفتم روی تخت دراز کشیدم چقدر جنتلمنه واو کم کم دارم عاشقش میشه
"صبح"
بیدار شدم رفتم دست و صورتمو شستم مسواک زدم موهامم شونه کردم
کوک: صبحت بخیر خانم کیم
جولیا: صبح بخیر رییس
کوک: بیا بشین صبحونه بخور
جولیا: نه ممنون میلی ندارم
کوک: بیا و گرنه بزور میدم بخوری
جولیا: باشه
رفتم نشستم و با رییس صبحونه خوردم ساعت ۸ صبح بود
جولیا: رییس
کوک: بگو
جولیا: ماشینتونو درست کردن یا نه
کوک: نمیدونم بزار باهاشون تماس بگیرم
جولیا: باشه
رییس باهاشون تماس گرفت من یکم سیب برداشتم و خوردم که رییس گکشی رو قط کرد
کوک: ماشین رو درست کردند برن بریم
جولیا: باشه بریم
اولاینپستوبلایکبعدبروبعدیروبخون
#فیک #فیک_بی_تی_اس #سناریو #فیک_جونگکوک #اسمات #وانشات
ᴾᵃʳᵗ ¹⁴
◆◇◇◇◇◇◇◇◇◇◆
-اقا این مشکلش زیاد شاید فردا درست شه
جولیا: چی
کوک: باشه خانم کیم بیا یه تاکسی بگیریم
جولیا: باشه
*تعمیر کارا با موتور اوندند*
-اینجا این وقت موتور گیر نمیاد
کوک: خوب اینجا هتلی چیزی هست
-بله
*تعمیر کار بهشون ادرس هتل رو داد و کوک و جولیا رفتند*
کوک: لطفا میشه دو تا اتاق بدید
- متاسفم ولی فقط یه اتاق داریم
کوک: باشه
-اتاق به اسم کی باشه
کوک: جئون جونگ کوک
-بفرمایید اینم کلید اتاقتون
کوک: ممنون بیا بریم خانوم کیم
جولیا: باشه
رفتیم اتاق دیدم اتاقش کوچیکه اما خوبه بد نبود اما هیچ جا خونه ی خود ادم نمیشه
کوک: شما رو تخت بخوابین من رو کاناپه
جولیا: نه این چه حرفیه مت رو کاناپه شما رو تخت بخوابین
کوک: نع نمیشه
جولیا: ببینید اتاق رو شما گرفتین شما رو تخت میخوابین من رو کاناپه
رییس زود رفت رو کاناپه دراز کشید
کوک: اگه میخوایین الان بیایید
جولیا: نه ممنون
رفتم روی تخت دراز کشیدم چقدر جنتلمنه واو کم کم دارم عاشقش میشه
"صبح"
بیدار شدم رفتم دست و صورتمو شستم مسواک زدم موهامم شونه کردم
کوک: صبحت بخیر خانم کیم
جولیا: صبح بخیر رییس
کوک: بیا بشین صبحونه بخور
جولیا: نه ممنون میلی ندارم
کوک: بیا و گرنه بزور میدم بخوری
جولیا: باشه
رفتم نشستم و با رییس صبحونه خوردم ساعت ۸ صبح بود
جولیا: رییس
کوک: بگو
جولیا: ماشینتونو درست کردن یا نه
کوک: نمیدونم بزار باهاشون تماس بگیرم
جولیا: باشه
رییس باهاشون تماس گرفت من یکم سیب برداشتم و خوردم که رییس گکشی رو قط کرد
کوک: ماشین رو درست کردند برن بریم
جولیا: باشه بریم
اولاینپستوبلایکبعدبروبعدیروبخون
#فیک #فیک_بی_تی_اس #سناریو #فیک_جونگکوک #اسمات #وانشات
۱۴.۳k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.