💔Angel wings💔پارت 2
باصدای گوشیم از خواب پریدم و به ساعت نگاه کردم : ساعت 7:30 بود تلفن را جواب دادم:بله بفرمایید/صدای مادرم را شنیدم که میگفت:هلن عزیزم سلام+سلام مامان_حالت خوبه عزیزم؟+آره ممنون_هنوز والیبال میری؟+آره مامان میرم_مواظب خودت باشیااا +چشم _دوستت دارم +منم همینطور_خداحافظ+باییییی/سریع به سمت کمدم رفتم و یونیفرم دبیرستان را از کمدم در آوردم و پوشیدم .ساک ورزشم را جمع کردم و کیفم را از روی زمین برداشتم . به سرعت از خانه خارج شدم چون دیرم شده بود.سوار ددوچرخه ام شدم و یک عالمه تا دبیرستان پا زدم.وقتی به دبیرستان رسیدم به دوچرخه ام قفل زدم و کنار بقیه دوچرخه ها قرار دادم.با عجله در را باز کردم .15 دقیقه به کلاسمان مانده بود هوففففففف خداروشکر.به سمت فایل وسایلم رفتم و هیناتا شویو هم کلاسم رو دیدم موو هویجییییی پسره چلمن. داد زدم:اوهوی مو هویجی اگ قدت ب کمدت نمیرسه بیام کمک /ب من نگاه کرد و جواب داد:تو خودت 2 سانت از من کوتا تری/گفتم:عوضش بلند میپرم گفت : ن خیر من بلند تر میپرم/همان لحظه بچه ها دور ما جمع شدندو شروع به پچ پچ کردن کردند:باز هیناتا و هلن دعواشون شد
همان لحظه یکی از پسرای سال سومی آمد:هیناتا کافیه هیناتا کفت:دایچی اول اون شروع کرد 2 تا پسر دیگه پیداشون شد اونام سال سومی بودن انگار اسمشون سوگا و آساهی بود .همان لحظه سر و کله کاگیاما پیدا شد :هی من فقط حق دارم ب این بگم مو هویجی گفتم:ببخشید سلطان ک از شما اجازه نگرفتم ک اسم کی رو چی صدا بزنم گفت:زر نزن گفتم:ساکت شو هیناتا گفت:بسههههههههههههههههه زننگ خورد و همه مثل چی به سمت کلاس دویدیم.ساعت 4 شد و به سمت باشگاه ب راه افتادم دلم میخواد بدانم چه کسانی توی تیم والیبال هستند در سالن رو باز کردم و با صحنه ای تعجب آور روبه رو شدم:هیناتا و کاگیما رو دیدم.اونا تا منو دیدن بلند داد زدن : تو اینجاچه غلطی میکنی گفتم :من جز تیمم اسکل ها گفتن:مربییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی اوکای اوکای اومد و گفت:سلام هلن برو رختکن لباساتو عوض کن و بعد بیا گفتم:چشم
سریع لباسم رو عوض کردمو دوباره وارد سالن شدم .همه به من خیره شده بودند رفتم و پیش بقیه نشستم.اوکای:بچه ها خبر جالبی دارم هلن به تیم ما اضافه شده و خب لازم نیست درباره اینکه چرا اون دختره و ما پسریم بحث کنین چون قبلا موضوع رو باخودش حل کردم .هیناتا آروم گفت:اون میتونست مسئول تدارکات باشه :/ گفتم:چی پروندی کوتولهههههه عوضییییییییییی اوکای:ساکت شین بچه ها شما اول خودتون رو معرفی کنید بعد هلن هیناتا تو شروع کن هیناتا: هیناتا شویو هستم پستم روبروی آبشار زنه کاگیاما:توبیو کاگیاما میوا کاگیاما (خواهر بزرگ) کازویو کاگیاما (پدربزرگ) و پستم پاسوره دایچی:دایچی ساوامورا پست:کاپیتان روبروی آبشارزن متخصص دفاعی سوگا:کوشی سوگاوارا پستم پاسور آساهی:آساهی آزومانه پستم ایس و روبرو آبشار زنه یه پسر کچل با علاقه بهم نگاه کرد و گقت:ریونوسوکه تاناکا امم چیزز پستم آبشار زن قدرتی نیشینویا رو میشناختم:یو نیشینویا پستم لیبرو و هم کلاسیم سوکیشیما:کی تسوکیشیما پستم مدافع میانی آکیترو تسوکیشیما (برادر بزرگ) یه دختر سال بالایی گفت:کیوکو شیمیزو و پستم سرپرست تیمه و دوستم هیتوکا یا چی گفت:ام منم سرپرستم گفتم:من هلن مینیزو هستم پست اصلیم اسپک زن و بقیه پست هارو خوب بازی میکنم ولی خشن
(مثلا ی لایک بزنی و کام بزاری؟)
همان لحظه یکی از پسرای سال سومی آمد:هیناتا کافیه هیناتا کفت:دایچی اول اون شروع کرد 2 تا پسر دیگه پیداشون شد اونام سال سومی بودن انگار اسمشون سوگا و آساهی بود .همان لحظه سر و کله کاگیاما پیدا شد :هی من فقط حق دارم ب این بگم مو هویجی گفتم:ببخشید سلطان ک از شما اجازه نگرفتم ک اسم کی رو چی صدا بزنم گفت:زر نزن گفتم:ساکت شو هیناتا گفت:بسههههههههههههههههه زننگ خورد و همه مثل چی به سمت کلاس دویدیم.ساعت 4 شد و به سمت باشگاه ب راه افتادم دلم میخواد بدانم چه کسانی توی تیم والیبال هستند در سالن رو باز کردم و با صحنه ای تعجب آور روبه رو شدم:هیناتا و کاگیما رو دیدم.اونا تا منو دیدن بلند داد زدن : تو اینجاچه غلطی میکنی گفتم :من جز تیمم اسکل ها گفتن:مربییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی اوکای اوکای اومد و گفت:سلام هلن برو رختکن لباساتو عوض کن و بعد بیا گفتم:چشم
سریع لباسم رو عوض کردمو دوباره وارد سالن شدم .همه به من خیره شده بودند رفتم و پیش بقیه نشستم.اوکای:بچه ها خبر جالبی دارم هلن به تیم ما اضافه شده و خب لازم نیست درباره اینکه چرا اون دختره و ما پسریم بحث کنین چون قبلا موضوع رو باخودش حل کردم .هیناتا آروم گفت:اون میتونست مسئول تدارکات باشه :/ گفتم:چی پروندی کوتولهههههه عوضییییییییییی اوکای:ساکت شین بچه ها شما اول خودتون رو معرفی کنید بعد هلن هیناتا تو شروع کن هیناتا: هیناتا شویو هستم پستم روبروی آبشار زنه کاگیاما:توبیو کاگیاما میوا کاگیاما (خواهر بزرگ) کازویو کاگیاما (پدربزرگ) و پستم پاسوره دایچی:دایچی ساوامورا پست:کاپیتان روبروی آبشارزن متخصص دفاعی سوگا:کوشی سوگاوارا پستم پاسور آساهی:آساهی آزومانه پستم ایس و روبرو آبشار زنه یه پسر کچل با علاقه بهم نگاه کرد و گقت:ریونوسوکه تاناکا امم چیزز پستم آبشار زن قدرتی نیشینویا رو میشناختم:یو نیشینویا پستم لیبرو و هم کلاسیم سوکیشیما:کی تسوکیشیما پستم مدافع میانی آکیترو تسوکیشیما (برادر بزرگ) یه دختر سال بالایی گفت:کیوکو شیمیزو و پستم سرپرست تیمه و دوستم هیتوکا یا چی گفت:ام منم سرپرستم گفتم:من هلن مینیزو هستم پست اصلیم اسپک زن و بقیه پست هارو خوب بازی میکنم ولی خشن
(مثلا ی لایک بزنی و کام بزاری؟)
۴.۰k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.