لذت انقام •( port 18 )°فصل دوم °
لذت انقام •( port 18 )°فصل دوم °
نگهباناش منو شناختن و دروازه ی عمارت رو برام باز کردن . اسلحم رو در آوردم و وارد سالن عمارت شدم با جونگ کوک و تهیونگ و دکتر سو مواجه شده . این پیر مرد مزاحم اینجا چیکار میکنه؟ اه توف تو این شانس.
اسلحه رو روبه جونگ کوک گرفتم.
کوک: به به جناب جانگ هوسوک، نمیدونستم زن مردومم میدزدید.
هوسوک: ات کو؟
کوک: به نظرت من نباید اینو از تو بپرسم.
دک : خ خو خودشه همین مرده که به من پول داد.
یک گلوله حروم اون پیرمرد حرومزاده کردم.
کوک: واسه آخرین بار میپرسم ، اته ی من کجاست؟
هوسوک: فکر میکنی نمیدونم که اینجا زندانیش کردی؟
کوک: چی میگی؟
هوسوک: یعنی تو نمیدونی که ات فراموشی داشته و یک ماه پیش اتفاقی اومده و خدمتکار عمارته تو شده؟
کوک: چ چی؟
هوسوک: واییی نقش بازی کردن بسته دیگه جئون جانگ کوک ، همین الان ات رو بهم بده نزار کسی آسیب ببینه .
# ویو کوک #
وقتی گفت که اومده و خدمتکار عمارت شده توی دلم خالی شد انگاری یک سطل آب یخ روی سرم خالی کردن .
کوک: خ خا خانم ها هان .
اجوما: بله آقا
کوک: یک ماه پیش کسی به اسم کیم ات اومده و استخدام شده؟
آجوما : بله آقا ، همون دختری که الان توی شکنجه گاهه و به لو دادن محموله های شما محکوم شده.
هوسوک: ش شکن شکنجه گا گاه
کوک: ن نه
هوسوک: عوضیییی آشغاللل ، یعنی انقدر بی رحمی که با ات همچینکاری کردی؟ ( دادد)
دویدم به سمت اتاقم جانگ هوسوک هم پشت سرم میدویید در رو با شتاب باز کردم و .....
ادامه دارد ..
نگهباناش منو شناختن و دروازه ی عمارت رو برام باز کردن . اسلحم رو در آوردم و وارد سالن عمارت شدم با جونگ کوک و تهیونگ و دکتر سو مواجه شده . این پیر مرد مزاحم اینجا چیکار میکنه؟ اه توف تو این شانس.
اسلحه رو روبه جونگ کوک گرفتم.
کوک: به به جناب جانگ هوسوک، نمیدونستم زن مردومم میدزدید.
هوسوک: ات کو؟
کوک: به نظرت من نباید اینو از تو بپرسم.
دک : خ خو خودشه همین مرده که به من پول داد.
یک گلوله حروم اون پیرمرد حرومزاده کردم.
کوک: واسه آخرین بار میپرسم ، اته ی من کجاست؟
هوسوک: فکر میکنی نمیدونم که اینجا زندانیش کردی؟
کوک: چی میگی؟
هوسوک: یعنی تو نمیدونی که ات فراموشی داشته و یک ماه پیش اتفاقی اومده و خدمتکار عمارته تو شده؟
کوک: چ چی؟
هوسوک: واییی نقش بازی کردن بسته دیگه جئون جانگ کوک ، همین الان ات رو بهم بده نزار کسی آسیب ببینه .
# ویو کوک #
وقتی گفت که اومده و خدمتکار عمارت شده توی دلم خالی شد انگاری یک سطل آب یخ روی سرم خالی کردن .
کوک: خ خا خانم ها هان .
اجوما: بله آقا
کوک: یک ماه پیش کسی به اسم کیم ات اومده و استخدام شده؟
آجوما : بله آقا ، همون دختری که الان توی شکنجه گاهه و به لو دادن محموله های شما محکوم شده.
هوسوک: ش شکن شکنجه گا گاه
کوک: ن نه
هوسوک: عوضیییی آشغاللل ، یعنی انقدر بی رحمی که با ات همچینکاری کردی؟ ( دادد)
دویدم به سمت اتاقم جانگ هوسوک هم پشت سرم میدویید در رو با شتاب باز کردم و .....
ادامه دارد ..
۶.۴k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.