سناریو بانگو
سناریو بانگو
شخصیت ها : چویا ،دازای ،ریوشی ،کرومی
موضوع :کرم ریزی های دازای
چویا : بیخیال بابا باز کلاه من گم شد ،وایسا ببینم کجا میتونه باشه ،شاید مثل همیشه دازای دزدیده،یا شاید کرومی برده کرم بریزه ،ریوشی هم دست نمی زنه
-کرومی چان ،کلاه منو ندیدی ؟
-نه،مگه بازم گمش کردی ؟
-آره ولی میدونم دوباره داداش جونت برش داشته
-هوی،دازای ،کلاه منو رد کن بیاد
-(ریز خنده) نه بابا کلاهت دست من چیکار کنه (ریز خنده تر )
- (مشکوک شدن)
-به هر حال پیدا نشد دوباره میام سراغت
-هوی ریوشی ... ههههه؟ ریوشی... کلاه من... چرا ... سر ...تو..
...-
-ریوشی تو ..... میکشمتتتتتت
-(خدایاااااا،دازاییییی می کشمتتتتت،منو انقددد بدبختتت نکنننن،الان قراره یه ماه از ماموریت ها منع بشم،نههههه،میدونستم اونی چان رو کلاهش حساسه ولی اگه نمی کردم راز مافیای بندر میوفتاد دست آژانس )
و اینگونه ریوشی جر خورد 😂
مایل به پارت بعد و یه نقاشی سم دیگه هستین؟
شخصیت ها : چویا ،دازای ،ریوشی ،کرومی
موضوع :کرم ریزی های دازای
چویا : بیخیال بابا باز کلاه من گم شد ،وایسا ببینم کجا میتونه باشه ،شاید مثل همیشه دازای دزدیده،یا شاید کرومی برده کرم بریزه ،ریوشی هم دست نمی زنه
-کرومی چان ،کلاه منو ندیدی ؟
-نه،مگه بازم گمش کردی ؟
-آره ولی میدونم دوباره داداش جونت برش داشته
-هوی،دازای ،کلاه منو رد کن بیاد
-(ریز خنده) نه بابا کلاهت دست من چیکار کنه (ریز خنده تر )
- (مشکوک شدن)
-به هر حال پیدا نشد دوباره میام سراغت
-هوی ریوشی ... ههههه؟ ریوشی... کلاه من... چرا ... سر ...تو..
...-
-ریوشی تو ..... میکشمتتتتتت
-(خدایاااااا،دازاییییی می کشمتتتتت،منو انقددد بدبختتت نکنننن،الان قراره یه ماه از ماموریت ها منع بشم،نههههه،میدونستم اونی چان رو کلاهش حساسه ولی اگه نمی کردم راز مافیای بندر میوفتاد دست آژانس )
و اینگونه ریوشی جر خورد 😂
مایل به پارت بعد و یه نقاشی سم دیگه هستین؟
۱.۷k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.