من فقط یه فن گرل بودم(:💜《9》
بعد با تهیونگ وارد اتاق گیم شدیم.....
بعد از نیم ساعت بازی کردن دست آخر رو بازم من بردم
تهیونگ:اییییییششش چینجا؟
راستشو بگو آرمی راز موفقیتت چیه؟؟؟؟🤨
M:یااااااا اوپا من همینجوری با استعدادم اینجوری نگو
تا تهیونگ خواست جوابم رو بده داد نامجون بلند شد
نامجون:میسااااااکی مسائل ریاضی منتظرته
M:فاک نه تروخدا اوپااا من از ریاضی بدم میاد
نامجون:اگه نیای حل کنی شیرموزات رو ازت میگیرم
M:واااااای نه نه نه اومدم اومدم من برم پیش اوپا نامجون
تهیونگ در حال جر خوردن:باشه برو با استعداد🤣🤣🤣
M:ایششش🙄
اومدم.....
رفتم پیش نامجون
M:یاااااااا اوپا اینا از عجایبه؟ فیثاغورث چیه دیگه؟؟؟؟؟
وات د فاک اعداد حقیقی چه کوفیته؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نههههههه تروخدا بیخیال چجوری من اینا رو حل کنم؟
نامجون:میرم بیرون کتاب بخونم تا یک ساعت دیگه
حل کن وگرنه شیرموزات رو میگرم...و رفت
M:هعی من یه هفته فرصت زندگی با بی تی اس دارم
بعد بشینم ریاضی حل کنم؟؟؟؟؟؟
ولی.....وایسا
ایول همینه من گوشی دارم
سوالارو تو گوگل زدم(کار همیشگیه من)و نوشتم گوشیمو تو جیبم قایم کردم
M:نامجوناااااااااا من حل کردم.
نامجون: اومدم.ادبت کجاست من ازت بزرگ ترم
M:هوووف باشه،اوپا حل کردم😬
نامجون اومد تو
نامجون:ببینم....
😳😳
ا..آ...فرین همه درسته
M:😁😁😁
پایان یک هفته زندگی با بی تی اس شد...........
روز آخر
*از زبون میساکی*
یه هفته مثل برق و باد گذشت و الان من جلوی در بودم
با اعضا منتظر استف.....
استف رسید
(جهت یادآوری علامت استف=)
=خب خانم پارک این یک هفته تموم شد ما میخواستیم یک مصاحبه داشته باشیم ولی بی تی اس برای همکاری با هالزی باید به آمریکا برن پس فعلا خدانگهدار
M:بله متوجهم خدانگهدار
یه ماشین گرفتم و رفتم خونه اخیییش
دلم واسه خونه تنگ شده بود
ولی هوف واقعا به اعضا عادت کرده بودم......
در عوض الان با جیمین دوستم و شمارش رو دارم عرررر
راستی
استف گفت همکاری با هالزی؟؟؟؟؟
اسم"هالزی"رو تو گوگل سرچ کردم
یه دختر بود که صدای قشنگی داشت
یکم........بود(هالزی رو دوست دارم توهین نمیکنم)
راستش به هالزی حسودیم شد.......
اون میتونست با بی تی اس کنسرت بزاره.........
یه تصمیمی گرفتم
و به دوستم سوآ که توی بیگ هیت منیجر یونجون تی اکس تی بود زنگ زدم.....
M:الو سلام سوآ خوبی؟
سوآ:سلام چه عجب یک هفته با بی تی اس خوش گذشت؟
M:اوهوم خوب بود سوآ یه سوال....
سوآ:بپرس
M:به نظرت من میتونم آیدل بشم؟؟؟؟؟
سوآ:آره چرا که نه تو همیشه تو کلاسا درسا رو تند تند کنفرانس میدادی و همه میگفتن وو رپر عالی میشی(اینو تو مدرسه به خودم میگن)
M:میخوام کارآموز بیگ هیت بشم
سوآ:اتفاقا فردا آزمون میگیریم میتونی بیای من به پی دی نیم میگم
M:واییییییییییی مرسی خل و چل من......
سوآ:خواهش....(:
گوشیو قطع کردم
به جیمین یه پیام دادم
متن پیام:
"سلام.جیمینا،منم میساکی راستش فردا قراره برم کمپانی و آزمون آیدل شدن بدم......امیدوارم تو آمریکا خوش بگذره فایتینگ"
"من حسادت کردم به اون دختر کاملا واضح بود میخواستم جاش باشم باهاشون برقصم تمرین کنم
نمیخواستم فقط یه ارمی خوش شانس باشم
میخواستم یه آیدل ارمی باشم پس تصمیم جدی بود"
_پارک میساکی
پایان پارت《9》
امیدوارم خوشتون بیاد:)))))))
مرسی از کسایی که حمایت میکنن
سارانگهه کیوتام3>
نویسنده:
KIM_ISOMY
کپی ممنوع🚫🚫🚫🚫
بعد از نیم ساعت بازی کردن دست آخر رو بازم من بردم
تهیونگ:اییییییششش چینجا؟
راستشو بگو آرمی راز موفقیتت چیه؟؟؟؟🤨
M:یااااااا اوپا من همینجوری با استعدادم اینجوری نگو
تا تهیونگ خواست جوابم رو بده داد نامجون بلند شد
نامجون:میسااااااکی مسائل ریاضی منتظرته
M:فاک نه تروخدا اوپااا من از ریاضی بدم میاد
نامجون:اگه نیای حل کنی شیرموزات رو ازت میگیرم
M:واااااای نه نه نه اومدم اومدم من برم پیش اوپا نامجون
تهیونگ در حال جر خوردن:باشه برو با استعداد🤣🤣🤣
M:ایششش🙄
اومدم.....
رفتم پیش نامجون
M:یاااااااا اوپا اینا از عجایبه؟ فیثاغورث چیه دیگه؟؟؟؟؟
وات د فاک اعداد حقیقی چه کوفیته؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نههههههه تروخدا بیخیال چجوری من اینا رو حل کنم؟
نامجون:میرم بیرون کتاب بخونم تا یک ساعت دیگه
حل کن وگرنه شیرموزات رو میگرم...و رفت
M:هعی من یه هفته فرصت زندگی با بی تی اس دارم
بعد بشینم ریاضی حل کنم؟؟؟؟؟؟
ولی.....وایسا
ایول همینه من گوشی دارم
سوالارو تو گوگل زدم(کار همیشگیه من)و نوشتم گوشیمو تو جیبم قایم کردم
M:نامجوناااااااااا من حل کردم.
نامجون: اومدم.ادبت کجاست من ازت بزرگ ترم
M:هوووف باشه،اوپا حل کردم😬
نامجون اومد تو
نامجون:ببینم....
😳😳
ا..آ...فرین همه درسته
M:😁😁😁
پایان یک هفته زندگی با بی تی اس شد...........
روز آخر
*از زبون میساکی*
یه هفته مثل برق و باد گذشت و الان من جلوی در بودم
با اعضا منتظر استف.....
استف رسید
(جهت یادآوری علامت استف=)
=خب خانم پارک این یک هفته تموم شد ما میخواستیم یک مصاحبه داشته باشیم ولی بی تی اس برای همکاری با هالزی باید به آمریکا برن پس فعلا خدانگهدار
M:بله متوجهم خدانگهدار
یه ماشین گرفتم و رفتم خونه اخیییش
دلم واسه خونه تنگ شده بود
ولی هوف واقعا به اعضا عادت کرده بودم......
در عوض الان با جیمین دوستم و شمارش رو دارم عرررر
راستی
استف گفت همکاری با هالزی؟؟؟؟؟
اسم"هالزی"رو تو گوگل سرچ کردم
یه دختر بود که صدای قشنگی داشت
یکم........بود(هالزی رو دوست دارم توهین نمیکنم)
راستش به هالزی حسودیم شد.......
اون میتونست با بی تی اس کنسرت بزاره.........
یه تصمیمی گرفتم
و به دوستم سوآ که توی بیگ هیت منیجر یونجون تی اکس تی بود زنگ زدم.....
M:الو سلام سوآ خوبی؟
سوآ:سلام چه عجب یک هفته با بی تی اس خوش گذشت؟
M:اوهوم خوب بود سوآ یه سوال....
سوآ:بپرس
M:به نظرت من میتونم آیدل بشم؟؟؟؟؟
سوآ:آره چرا که نه تو همیشه تو کلاسا درسا رو تند تند کنفرانس میدادی و همه میگفتن وو رپر عالی میشی(اینو تو مدرسه به خودم میگن)
M:میخوام کارآموز بیگ هیت بشم
سوآ:اتفاقا فردا آزمون میگیریم میتونی بیای من به پی دی نیم میگم
M:واییییییییییی مرسی خل و چل من......
سوآ:خواهش....(:
گوشیو قطع کردم
به جیمین یه پیام دادم
متن پیام:
"سلام.جیمینا،منم میساکی راستش فردا قراره برم کمپانی و آزمون آیدل شدن بدم......امیدوارم تو آمریکا خوش بگذره فایتینگ"
"من حسادت کردم به اون دختر کاملا واضح بود میخواستم جاش باشم باهاشون برقصم تمرین کنم
نمیخواستم فقط یه ارمی خوش شانس باشم
میخواستم یه آیدل ارمی باشم پس تصمیم جدی بود"
_پارک میساکی
پایان پارت《9》
امیدوارم خوشتون بیاد:)))))))
مرسی از کسایی که حمایت میکنن
سارانگهه کیوتام3>
نویسنده:
KIM_ISOMY
کپی ممنوع🚫🚫🚫🚫
۱۵.۸k
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.