مرحله ی پنجم اعزاداری پارت 60 تا پارت 60 اپ شد نظر میخوام
مرحله ی پنجم اعزاداری پارت 60 تا پارت 60 اپ شد نظر میخوام من دارم اینجا زحمت میکشم
درو باز کردم چول سو رو بردن خودمم جوری رفتم پایین که کسی نفهمه شنود رو از تو گوشم در اوردم و انداختم تو سطل اشغال که یکی دسمو برد کشید تو یه اتاق خیلی کوچیک و بهم ریخته
دیدم جونگ کوکه
ـ باز چیه؟
جونگ کوک ـ بدون که این بار به خاطر تو سرپیچی کردم
ـ مجبور نبودی
میخواستم برم که دوتا دستامو گرفت و برد بالا سرم
با نگای جدی باهام چشم تو چشم شد
ـ ولم ک..
لباشو محکم گذاشت رو لبام بعد چن ثانیه برداشت
جونگ کوک ـ سر تو هیچوقت ول کن نیستم
ـ...
جونگ کوک ـ بدون که این دفعه رو بخاطر تو کوتاه اومدم وگرنه یه بلای سرش میاوردم که به گوه خوردن بیوفته، فقط به خاطر تو
ـ...
دستامو ول کرد و رفت دقیقا نفهمیدم چی شد به خودم که اومدم از اتاق اومدم بیرون رفتم تو ماشین لباسامو عوض کردم با ماشین رفتم سمت ونی که یونجون اینا داخلش بودن سوار ون شدم
یاچی ـ خسته نباشید
ـ ممنون
موهامو گوجه ای بستم هدفون رو گذاشتم رو گوشام
ـ سوجین در چه حاله؟
سوجین ـ تموم شد بیاین ببرینش
ـ دس خوش خانم چوی
سوجین ـ ممنون عسیسم، من از از اینجا میرم خونه فردا میبینمت
ـ اوکی، جیهیون در چه حاله؟
میچیمیا ـ داره میره سمت میز بار
ـ عا دیدم
درو باز کردم چول سو رو بردن خودمم جوری رفتم پایین که کسی نفهمه شنود رو از تو گوشم در اوردم و انداختم تو سطل اشغال که یکی دسمو برد کشید تو یه اتاق خیلی کوچیک و بهم ریخته
دیدم جونگ کوکه
ـ باز چیه؟
جونگ کوک ـ بدون که این بار به خاطر تو سرپیچی کردم
ـ مجبور نبودی
میخواستم برم که دوتا دستامو گرفت و برد بالا سرم
با نگای جدی باهام چشم تو چشم شد
ـ ولم ک..
لباشو محکم گذاشت رو لبام بعد چن ثانیه برداشت
جونگ کوک ـ سر تو هیچوقت ول کن نیستم
ـ...
جونگ کوک ـ بدون که این دفعه رو بخاطر تو کوتاه اومدم وگرنه یه بلای سرش میاوردم که به گوه خوردن بیوفته، فقط به خاطر تو
ـ...
دستامو ول کرد و رفت دقیقا نفهمیدم چی شد به خودم که اومدم از اتاق اومدم بیرون رفتم تو ماشین لباسامو عوض کردم با ماشین رفتم سمت ونی که یونجون اینا داخلش بودن سوار ون شدم
یاچی ـ خسته نباشید
ـ ممنون
موهامو گوجه ای بستم هدفون رو گذاشتم رو گوشام
ـ سوجین در چه حاله؟
سوجین ـ تموم شد بیاین ببرینش
ـ دس خوش خانم چوی
سوجین ـ ممنون عسیسم، من از از اینجا میرم خونه فردا میبینمت
ـ اوکی، جیهیون در چه حاله؟
میچیمیا ـ داره میره سمت میز بار
ـ عا دیدم
۴.۰k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.