تکپارتی* درخواستی*
وقتی میکاپ آرتیستش بودی و ...
فلیکس نگاهی ریز به تو و بعد به اینه ی روبه رویش کرد . با لحنی تحسین آمیز لب زد : _ تو واقعا بی نظیری . لبخندی زدی و نگاه فلیکس رو دوباره مجذوب خودت کردی . + این رو من باید بگم ، تو واقعا بی نقصی. لیکسی پوزخندی زد و کمی نزدیک تر شد . _ ولی فکر نمیکنی این دست های تو هست که به همه چیز زیبایی میبخشه ؟ با لحن بازیگوش و در عین حال جدی گفت . و بعد دستت رو توی دست گرمش گرفت و بوسه ای زد . گونه هات از خجالت سرخ شد . + ولی من هنوز نظرم عوض نشده. این رو گفتی و بعد ادامه دادی . مشغول به کار شدی و تا اون موقع هیچ حرف دیگری لینتون رد و بدل نشد و تو این مدت فلیکس تمام حرکاتت رو زیر نظر داشت ، این اون رو مشتاق و علاقه مند میکرد . تو هم با یه لبخند ضایع جوابش رو میدادی و کارت رو ادامه میدادی . حرکت دستات اون رو نیازمند میکرد . نزدیک تر شدی ، طوری که میتونستی نفس هایش رو روی صورتت که تند و تند تر میشدند و صورتت رو قلقلک میداد حس کنی . خم شدی ، در همین حین پاهات میون پاهاش اسیر شد و لیکسی به بدنش قوسی داد . تو نگاهی به چشماش کردی و پرسیدی . + روبه راهی ؟ سری تکان داد . تو هم متقابلاً سری تکان دادی و دوباره مشغول شدی . براش ریزی رو برداشتی و جلو تر خم شدی . در همین حین پاهات بین پاهای لیکسی به داخل فرو رفت . خواستی براش رو روی لب های فلیکس قرار بدی که فلیکس دستت رو گرفت و به سمت خودش کشید طوری که توی بغلش و روی پاهاش پرت شدی . با تعجب توی چشم هایش نگاه کردی + هی فلیکس چیکار میکنی ؟ با چشم های خمارش تو چشمات نگاه کرد . خم شد و در گوشت زمزمه کرد . میخوام آخرین مرحله رو با لب های خودت انجام بدی . به سرخی لب های خودت . گاز ریزی از لاله ی گوشت گرفت و بعد دستش رو پشت گردنت قرار داد . لب هایش رو روی لب هات کوبید . زبونش میچرخید و با زبونتو بازی میکرد . و ناله هاش رو از روی لذت و تا امیدی توی دهن تو خفه میکرد .
.
.
.
.
بچه ها لطفاً حمایت کنید. اگر هم درخواستی داشتید توی پست قبلی برام کامنت کنید .
فلیکس نگاهی ریز به تو و بعد به اینه ی روبه رویش کرد . با لحنی تحسین آمیز لب زد : _ تو واقعا بی نظیری . لبخندی زدی و نگاه فلیکس رو دوباره مجذوب خودت کردی . + این رو من باید بگم ، تو واقعا بی نقصی. لیکسی پوزخندی زد و کمی نزدیک تر شد . _ ولی فکر نمیکنی این دست های تو هست که به همه چیز زیبایی میبخشه ؟ با لحن بازیگوش و در عین حال جدی گفت . و بعد دستت رو توی دست گرمش گرفت و بوسه ای زد . گونه هات از خجالت سرخ شد . + ولی من هنوز نظرم عوض نشده. این رو گفتی و بعد ادامه دادی . مشغول به کار شدی و تا اون موقع هیچ حرف دیگری لینتون رد و بدل نشد و تو این مدت فلیکس تمام حرکاتت رو زیر نظر داشت ، این اون رو مشتاق و علاقه مند میکرد . تو هم با یه لبخند ضایع جوابش رو میدادی و کارت رو ادامه میدادی . حرکت دستات اون رو نیازمند میکرد . نزدیک تر شدی ، طوری که میتونستی نفس هایش رو روی صورتت که تند و تند تر میشدند و صورتت رو قلقلک میداد حس کنی . خم شدی ، در همین حین پاهات میون پاهاش اسیر شد و لیکسی به بدنش قوسی داد . تو نگاهی به چشماش کردی و پرسیدی . + روبه راهی ؟ سری تکان داد . تو هم متقابلاً سری تکان دادی و دوباره مشغول شدی . براش ریزی رو برداشتی و جلو تر خم شدی . در همین حین پاهات بین پاهای لیکسی به داخل فرو رفت . خواستی براش رو روی لب های فلیکس قرار بدی که فلیکس دستت رو گرفت و به سمت خودش کشید طوری که توی بغلش و روی پاهاش پرت شدی . با تعجب توی چشم هایش نگاه کردی + هی فلیکس چیکار میکنی ؟ با چشم های خمارش تو چشمات نگاه کرد . خم شد و در گوشت زمزمه کرد . میخوام آخرین مرحله رو با لب های خودت انجام بدی . به سرخی لب های خودت . گاز ریزی از لاله ی گوشت گرفت و بعد دستش رو پشت گردنت قرار داد . لب هایش رو روی لب هات کوبید . زبونش میچرخید و با زبونتو بازی میکرد . و ناله هاش رو از روی لذت و تا امیدی توی دهن تو خفه میکرد .
.
.
.
.
بچه ها لطفاً حمایت کنید. اگر هم درخواستی داشتید توی پست قبلی برام کامنت کنید .
۲۶.۱k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.