[خیانت] پارت 1 فصل دوم
[خیانت] پارت 1 فصل دوم
یه معرفی دوباره من کیم ا.ت هستم و دوسال که با تهیونگ ازدواج کردم و یه دختر یه ساله هم دارم که اسمش کیم جیسو هست
یک روز ما رفتیم پارک که یکی با تهیونگ تماس گرفت و تهیونگ هم رفت و به ما چیزی نگفت جیسو هم فقط گریه میکرد سریع یه تاکسی گرفتم رفتم خونه تا رسیدم سورپرایز شدم امروز سالگرد ازدواج منو تهیونگ بود تهیونگ سورپرایزم کرده بود من هم یادم نبود ولی خیلی خوشحال شدم و باهم جشن گرفتیم و کلی شادی کردیم و چهار سال گذشت و جیسو پنج سالش بود خودمو و جیسو خواب بودیم و تهیونگ رفته بود مسافرت کاری برگشت و اونهم اومد پیشمون خوابید چند روز گذشت باز منو و جیسو خواب بودیم صبح بود که تهیونگ اومد با صدای کم صدام زد گفت بیا گفتم بله رفتیم بیرون گفتم چیه گفت که این عکسا چیه دیدم منو یه پسره لخت توی بغل همیم گفتم که فتوشاپه گفت داری دروغ میگی این چیه گفتم شاید همون دختره باشه که شش سال پیش برای من هم عکس از تو فرستاد گفت
یه معرفی دوباره من کیم ا.ت هستم و دوسال که با تهیونگ ازدواج کردم و یه دختر یه ساله هم دارم که اسمش کیم جیسو هست
یک روز ما رفتیم پارک که یکی با تهیونگ تماس گرفت و تهیونگ هم رفت و به ما چیزی نگفت جیسو هم فقط گریه میکرد سریع یه تاکسی گرفتم رفتم خونه تا رسیدم سورپرایز شدم امروز سالگرد ازدواج منو تهیونگ بود تهیونگ سورپرایزم کرده بود من هم یادم نبود ولی خیلی خوشحال شدم و باهم جشن گرفتیم و کلی شادی کردیم و چهار سال گذشت و جیسو پنج سالش بود خودمو و جیسو خواب بودیم و تهیونگ رفته بود مسافرت کاری برگشت و اونهم اومد پیشمون خوابید چند روز گذشت باز منو و جیسو خواب بودیم صبح بود که تهیونگ اومد با صدای کم صدام زد گفت بیا گفتم بله رفتیم بیرون گفتم چیه گفت که این عکسا چیه دیدم منو یه پسره لخت توی بغل همیم گفتم که فتوشاپه گفت داری دروغ میگی این چیه گفتم شاید همون دختره باشه که شش سال پیش برای من هم عکس از تو فرستاد گفت
۱۴.۱k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.