هانما: راس میگه
هانما: راس میگه
میتسویا: یه سوال، کجا رفتن حالا؟
سنجو: گفتن میرن پیش سگا
ران: یا خدا اونا مگه وحشی نیستن
سانزو: اره
مایکی: مگه کاکوچو نبرتتش؟
هینا: اوهوم
ایزانا: خب خود کاکوچو سگا رو تربیت کرده، با اون خوبن، پس سوزومه هم با کاکوچو هست، پس مشکلی پیش نمیاد
سنجو: آخیش، فک کنم یادش رفته قراره عصری ببرمش خرید
هینا: بمیره هم یادش نمیره، این خط اینم نشون
اما: راستی داداش مایکی، داداش ایزانا، با مدل بودن سوزو مشکلی ندارین؟
سنجو: راس میگه، خودش خیلی نگران بود که نذارین دیگه ادامه بده
ایزانا: من یکم مشکل دارم
مایکی: اما من مشکلی ندارم، اوکیه، اگه دوست داره بره
اما: مایکی و ایزانا باید باهاتون تنها حرف بزنم
میتسویا: میخواین ما میریم؟
اما: نمیخواد ما میریم
*اما و مایکی و ایزانا میرن یه اتاقا*
مایکی: خب بگو ببینم
اما: سوزومه بهتون حس داره
مایکی و ایزانا:?!what
اما: همون که شنیدین، من راضیش میکنم که یه روز دیگه دخترونه بریم خرید، امشب ببرینش یه رستوران قشنگ و رمانتیک با جو قشنگ، یکم حرفای قشنگ بزنین، نازش رو بکشین، یکم کارای رمانتیک بکینین دیگه... میفهمین چی میگم؟
ایزانا: اره
مایکی: اوکیه
اما: خب الان برین، و الان هم بدونین اگه سوزومه تو لباس پوشیدن بهتون نظر داد یعنی تیپ و استایلتون براش مهمه و میخواد که خاص و خوشگل باشین و یعنی دوستتون داره، اگه جیزی نگفت یعنی خجالت میکشه، و اگه لباساتونو دید و یه عشوه ی ریز اومد، یعنی خیلی زشت شدین
مایکی: ممنون بابت راهنمایی😂😐
ایزانا: یکم سخت شد ولی اوکی
اما: اگه یکم و آروم آواز خوند و یا دستتونو گرفت و هی لبخند زد بهتون و یا یهو بچگونه حرف زد یعنی باهاتون خیلی راحته
مایکی: حق نوشتن داریم استاد؟
اما: مایکی!!
مایکی: باشه باشه بابا😂
اما: خب پس گرفتین چیشد، راستی یه کادوی کوچولو هم بگیرین براش، مایکی تو یه عروسک کوچولو و ناز بگیر و تو ایزانا یه گردنبند و یا دستبند
مایکی: باوشه
ایزانا: فهمیدم
اما: حالا سریع برین، تا شب آماده باشیننن
☆پایان پارت 25☆
لیلی: بعد مدتتتت هااااا پارتتتت دادممممم، واقعاااا ایده ای واسه پارت نداشتم، اما بیشترتون گفتین باهم تنها باشن، این بهترین ایده ام بود، امیدوارم خوشتون بیادددد✨
میتسویا: یه سوال، کجا رفتن حالا؟
سنجو: گفتن میرن پیش سگا
ران: یا خدا اونا مگه وحشی نیستن
سانزو: اره
مایکی: مگه کاکوچو نبرتتش؟
هینا: اوهوم
ایزانا: خب خود کاکوچو سگا رو تربیت کرده، با اون خوبن، پس سوزومه هم با کاکوچو هست، پس مشکلی پیش نمیاد
سنجو: آخیش، فک کنم یادش رفته قراره عصری ببرمش خرید
هینا: بمیره هم یادش نمیره، این خط اینم نشون
اما: راستی داداش مایکی، داداش ایزانا، با مدل بودن سوزو مشکلی ندارین؟
سنجو: راس میگه، خودش خیلی نگران بود که نذارین دیگه ادامه بده
ایزانا: من یکم مشکل دارم
مایکی: اما من مشکلی ندارم، اوکیه، اگه دوست داره بره
اما: مایکی و ایزانا باید باهاتون تنها حرف بزنم
میتسویا: میخواین ما میریم؟
اما: نمیخواد ما میریم
*اما و مایکی و ایزانا میرن یه اتاقا*
مایکی: خب بگو ببینم
اما: سوزومه بهتون حس داره
مایکی و ایزانا:?!what
اما: همون که شنیدین، من راضیش میکنم که یه روز دیگه دخترونه بریم خرید، امشب ببرینش یه رستوران قشنگ و رمانتیک با جو قشنگ، یکم حرفای قشنگ بزنین، نازش رو بکشین، یکم کارای رمانتیک بکینین دیگه... میفهمین چی میگم؟
ایزانا: اره
مایکی: اوکیه
اما: خب الان برین، و الان هم بدونین اگه سوزومه تو لباس پوشیدن بهتون نظر داد یعنی تیپ و استایلتون براش مهمه و میخواد که خاص و خوشگل باشین و یعنی دوستتون داره، اگه جیزی نگفت یعنی خجالت میکشه، و اگه لباساتونو دید و یه عشوه ی ریز اومد، یعنی خیلی زشت شدین
مایکی: ممنون بابت راهنمایی😂😐
ایزانا: یکم سخت شد ولی اوکی
اما: اگه یکم و آروم آواز خوند و یا دستتونو گرفت و هی لبخند زد بهتون و یا یهو بچگونه حرف زد یعنی باهاتون خیلی راحته
مایکی: حق نوشتن داریم استاد؟
اما: مایکی!!
مایکی: باشه باشه بابا😂
اما: خب پس گرفتین چیشد، راستی یه کادوی کوچولو هم بگیرین براش، مایکی تو یه عروسک کوچولو و ناز بگیر و تو ایزانا یه گردنبند و یا دستبند
مایکی: باوشه
ایزانا: فهمیدم
اما: حالا سریع برین، تا شب آماده باشیننن
☆پایان پارت 25☆
لیلی: بعد مدتتتت هااااا پارتتتت دادممممم، واقعاااا ایده ای واسه پارت نداشتم، اما بیشترتون گفتین باهم تنها باشن، این بهترین ایده ام بود، امیدوارم خوشتون بیادددد✨
۹.۸k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.