پارت۲۳(جاییزه)
- کوفت.
و من غش غش خنديدم. فربد نگاه خصمانه اي به ميز ما کرد و نشست. لابد پيش خودش فکر مي کرد که دارم براي بچه ها تعريف مي کنم چه جوري کنفش کردم. بنفشه گفت:
- اوهو ترسا چه بد نگات کرد! راستش و بگو تو دستشويي چه سکانسي رخ داد که از چشم من پنهون موند؟
- فضول و بردن جهنم...
- بله بردن جهنم گفت چرا اين جا خنکه.
شبنم هم با کنجکاوي گفت:
- راستي اون تو چه خبرا بود؟ کاري نکردين؟
- لا اله الا ا... . چرا کارامونم کرديم تموم شد دو روز ديگه صدا وق وق بچه هم...
شبنم و بنفشه زدن زير خنده. خودمم خنده ام گرفت و وسط خنده براشون قضيه رو تعريف کردم. شبنم کوبيد تو سرم و بنفشه با حالت گريه گفت:
- خاک تو سرت کنم من الهي. چرا لگد به بخت ما زدي آخه؟ بخت خودت که خشک شد رفت به ما چي کار داري؟
- وا مگه من با شما کاري کردم؟
- خب عين يابو جفتک پروندي تو صورت پسرِ. از اخماش پيداست! بميرم مادر براي غرورت که اين دختر پنجول کشيد روش. بيا بيا بغل خودم يه ذره آرومت کنم.
- بي حيا!
🌙🌙🌙🌙
لایک کامنت یادتون نره
و من غش غش خنديدم. فربد نگاه خصمانه اي به ميز ما کرد و نشست. لابد پيش خودش فکر مي کرد که دارم براي بچه ها تعريف مي کنم چه جوري کنفش کردم. بنفشه گفت:
- اوهو ترسا چه بد نگات کرد! راستش و بگو تو دستشويي چه سکانسي رخ داد که از چشم من پنهون موند؟
- فضول و بردن جهنم...
- بله بردن جهنم گفت چرا اين جا خنکه.
شبنم هم با کنجکاوي گفت:
- راستي اون تو چه خبرا بود؟ کاري نکردين؟
- لا اله الا ا... . چرا کارامونم کرديم تموم شد دو روز ديگه صدا وق وق بچه هم...
شبنم و بنفشه زدن زير خنده. خودمم خنده ام گرفت و وسط خنده براشون قضيه رو تعريف کردم. شبنم کوبيد تو سرم و بنفشه با حالت گريه گفت:
- خاک تو سرت کنم من الهي. چرا لگد به بخت ما زدي آخه؟ بخت خودت که خشک شد رفت به ما چي کار داري؟
- وا مگه من با شما کاري کردم؟
- خب عين يابو جفتک پروندي تو صورت پسرِ. از اخماش پيداست! بميرم مادر براي غرورت که اين دختر پنجول کشيد روش. بيا بيا بغل خودم يه ذره آرومت کنم.
- بي حيا!
🌙🌙🌙🌙
لایک کامنت یادتون نره
۱.۶k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.